اسممان کارگر نفتی است؛ عنوان بزرگی که از درون خودمان را کشته و از بیرون دیگران را. ساعت ۵ صبح از خواب بیدار میشویم و در نوبت سرویس بهداشتی و حمام کمپ گاهی ساعتها باید منتظر بمانیم. از وضعیت موجود ناراضی هستیم؛ نه تنها ناراضی که عصبانی و شعلهوریم، درست مثل شعلهی مشعلهای گازی که در عسلویه میسوزند..