ایران معادل حدود 10 تریلیون دلار (10 هزار میلیارد دلار) ذخایر گازیِ قابل استحصال دارد و این به جز ذخایر اثبات شده نفت است. در دنیایی که روز به روز بیشتر برای گاز طبیعی بهعنوان منبع انرژی تشنه میشود، چرا ایران همچنان فرصتهایش را میسوزاند؟
۰
۰
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نفت آرا، محمد مهدی حاتمی در یادداشتی درباره ذخایر گازی کشورمان نوشت: ایران بزرگترین دارنده ذخایر نفت در جهان و دومین دارنده ذخایر گاز در جهان است و خیلیها میگویند، اگر میدان گازی چالوس را که تازه کشف شده در نظر بگیریم، ایران به رده بزرگترین دارنده ذخایر گازی هم ارتقا پیدا میکند و روسیه را پشت سر میگذارد. در یک کلام، ایران ابرقدرت انرژی فسیلی در جهان است.
با این همه، شاید کمتر گفته شده باشد که دارایی ایران در این زمینه چقدر میارزد. تخمین زده میشود، ایران حدود 35 هزار کیلومترمکعب منابع اثباتشده گاز طبیعی در اختیار داشته باشد که اگر قیمت صادرات هر مترمکعب آن را حدود 30 سنت در نظر بگیریم، مجموع ثروت گازی ایران حدود 10 تریلیون دلار (10 هزار میلیارد دلار) خواهد بود.
اما ایران حتی از اندک فرصتهای واقعا در دسترس خود در زمینه صادرات انرژی هم استفاده نکرده است: خط لولهای که قرار بود گاز ایران را به پاکستان و هند برساند، حدود 30 سال است که در کش وقوس اجراست و از آنسو، افغانستان حالا ممکن است، بهجای ایران از ترکمنستان گاز وارد کند. فقط 30 سال فرصت داریم
اندیشکدههای اقتصاد انرژی در سراسر جهان، زمانی بین یک تا حداکثر دو دهه آینده (یعنی تا سال 2040 میلادی) را بهعنوان عصری تعیین کردهاند که نفت ارزش خود را بهعنوان کالایی گرانبها در تامین انرژی از دست میدهد.
گاز طبیعی میتواند، کمی بیشتر دوام بیاورد، چراکه بهدلیل فراوانی، ارزانتر است و علاوه بر این سوخت پاکتری هم بهحساب میآید. هرچه باشد، اما ایران (و هر کشوری با ذخایر انرژی فسیلی) احتمالا کمتر از 3 دهه برای عرضه منابع خود به بازار انرژی در جهان فرصت داشته باشد.
این درحالی است که ایران که از منظر سیاست بین الملل، کشوری به انزوا رانده شده و روابطی سرد با غرب دارد و نتوانسته خود را در دل شرق هم جا کند، مزیت نسبی خود را بهعنوان ابرقدرت انرژی جهان هم تا حدی از دست داده است. افغانستان، روسیه و پاکستان و موضوع گاز ایران
همین حالا، به غیر از روسیه و ایران بهعنوان دو کشور دارای بزرگترین ذخایر گاز طبیعی کشف شده در جهان، کشورهایی همچون قطر، ترکمنستان، قزاقستان، مصر، مراکش، الجزایر، اندونزی، موزامبیک، استرالیا، کانادا و حتی چین، همگی تولیدکننده گاز طبیعی هستند.
به نظر میرسد، بازار گاز طبیعی بیش از آنکه متقاضی داشته باشد، عرضه کننده دارد و این یعنی رقابت و حتی جنگ افروزی بر سر دست یافتن به مشتری. در واقع، جنگ بر سر پیدا کردن بازارهایی برای فروش گاز طبیعی، خیلی وقت است که شروع شده و قدرتهای بزرگ، از هر ابزاری برای کنار زدن رقبا استفاده میکنند.
به عنوان نمونه، اعلام شده که افغانستان قرار است به جای ایران، از ترکمنستان گاز وارد کند. در موردی قدیمیتر پاکستان که قرار بود، کریدوری برای ترانزیت گاز ایران به شبه قاره هند (و حتی چین) باشد، تحت فشار آمریکا از پروژهای مشترک میان ایران، هند و خود این کشور کنار کشید و ضرری در ابعاد میلیارد دلاری به ایران وارد کرد.
ماجرا از این قرار است که در سال 1990 میلادی، یعنی تقریبا پس از پایان جنگ ایران و عراق و زمانیکه روابط ایران با جهان (در زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی) درحال بهبود بود، ایران، هند و پاکستان بر سر احداث یک خط لوله انتقال گاز از خاک ایران به هند به توافق رسیدند.
این ابرپروژه، که درصورت اجرا امروز میتوانست، برای یک میلیارد و 700 میلیون نفر جمعیت در هند و پاکستان گاز تامین کند، به «خط لوله صلح» موسوم شد. ایران با هزینه خودش تا مرز پاکستان را لولهگذاری کرد، اما پاکستان زیر قولش زد و لولهگذاری را ادامه نداد. بعدها، حتی با وجود تهدیدهای ایران به شکایت حقوقی در مجامع بین المللی، پاکستان تمایلی به تداوم پروژه از خود نشان نداد و این خط لوله روی کاغذ باقی ماند.
در موردی تازهتر چندی پیش زمزمههایی تایید نشده اینسو و آنسو شنیده میشد، مبنی بر اینکه روسیه کنترل صادرات گاز ایران از «میدان گازی چالوس» را برعهده گرفته تا علاوه بر اینکه سودی کسب میکند، جلوی تبدیل شدن ایران به تامینکننده گاز برای اتحادیه اروپا را هم بگیرد. ترکمنستان و افغانستان چگونه به ایران رودست زدند
اما اینها تنها نمونهها از فرصتسوزی ایران در زمینه صادرات گاز طبیعی نیستند. در فروردین ماه 1400، بیژن زنگنه، وزیر نفت پیشین ایران در سفری به استان سیستان و بلوچستان گفت: «خط لوله انتقال اصلی گاز به منطقه کلی سیستان و بسیاری از شهرهای آن در پایان کار است و این خط انتقال به زودی در بیشتر این شهرها افتتاح میشود».
او در ادامه با اشاره به اینکه خطوط لوله گاز به شهرستان زابل تکمیل شده و بهزودی افتتاح میشود، افزود: «در مرحله بعد، از این خطوط برای صادرات به افغانستان استفاده خواهیم کرد.»
با این همه، رویای صادرات گاز به افغانستان هم مانند مورد صادرات گاز به پاکستان، هنوز روی کاغذ مانده و حالا با برآمدن طالبان در افغانستان، بر پیچیدگیهای آن حتی افزوده شده است. افغانستان کشوری «محصور در خشکی» است (به این معنی که به هیچ دریایِ آزادی راه ندارد).
از طرفی، موقعیت جغرافیایی این کشور، محدود بودنش به دنباله رشتهکوههای «هیمالیا» و نیز رشتهکوههای «هندوکش»، مشکلاتش با همسایگان و مواردی از این دست، روابط تجاری این کشور با ایران را توجیه میکند.
این در حالی است که ایران و افغانستان نه فقط روابط تجاریِ کافی ندارند، بلکه پیش از اشغال افغانستان توسط طالبان، زمزمههای واردات گاز از ترکمنستان به جایِ ایران هم توسط مقامات افغانستان به میان آمده بود.
ترکمنستان بیش از مصرف داخلی اش توانایی صادرات گاز دارد، بر خلاف ایران که با وجود تولید بسیار بالای گاز، به قدری ریخت و پاش انرژی دارد که تامین گاز برای مصارف صادراتی در آن مساوی است، با نیاز به سرمایهگذاریهای میلیارد دلاری برای توسعه ظرفیت استحصال گاز. عمان: روزنه امید
از آنسو، اما چند ماه پیش «محمد الرومهی»، وزیر نفت و گاز عمان، در مصاحبه با «اساندپی گلوبال پلاتس» (S&P Global Platts) گفت که در صورت احیای برجام، عمان علاقهمند خواهد بود، طرحهای واردات گاز ایران از طریق خط لوله را که سالها روی میز بوده اند، احیا کند.
الرومهی درباره خط لوله ایران-عمان در این مصاحبه گفت: «خوش بین هستم که اگر نه امسال، اما احتمالا به زودی درباره احیای این پروژه صحبت خواهیم کرد. از نظر عمان، فرصتهای فراوانی برای استفاده مطلوب از این پروژه وجود دارد.»
اما این تنها پیشنهاد غیرمستقیمی نیست که وزیر نفت و گاز عمان به ایران داده، رومهی در همان مصاحبه اضافه کرد: «خط لوله گاز ایران به عمان میتواند تا یمن امتداد پیدا کند. یمن روزی صلح خواهد داشت و روزی که توافق صلح در این کشور امضا شود، نخستین چیزی که نیاز خواهد بود، انرژی است. علاوه بر صادرات مجدد گاز ایران به یمن، عمان بهدنبال استفاده از بخشی از این گاز برای صنعت و افزایش ظرفیت تولید LNG و پتروشیمی خود و ورود به عرصه تولید هیدروژن است.» حواسمان هست که داریم حذف میشویم
عمانیها دست کم از سال 2013 میلادی بهدنبال خرید گاز از ایران بودهاند و همواره روابط سیاسی خوبی هم با ایران داشتهاند و حالا که یمن هم بهنوعی در جبهه سیاسی ایران قرار دارد، چنین پیشنهادی، برای ایران همچون برگ برندهای است که رد کردن آن از پذیرفتنش دشوارتر است.
ایران تاکنون در زمینه دیپلماسی انرژی بسیار بد بازی کرده و البته این را هم میداند که تا ابد فرصت ندارد. همین حالا، طرحهایی برای انتقال گاز جمهوریآذربایجان به اروپا از طریق خاک ترکیه اجرایی شده و خودِ ترکیه هم در آبهای مدیترانه میادین گاز کشف کرده و قصد بهرهبرداری و صادرات آن به اروپا را دارد.
ایران اگر زود نجنبد، همچون بسیاری مواردی دیگر (از جمله تبدیل شدن فرودگاه امام خمینی به هاب پروازهای منطقهای یا تبدیل شدن به هاب انرژی الکتریکی در منطقه)، از سوی کشورهایی بهمراتب کوچکتر کنار زده میشود. اما آیا گوششنوایی هست؟
انتهای پیام/.