به گزارش نفت آرا،عبدالکریم پهلوانی با بیش از ۲۰ سال سابقه در صنعت پتروشیمی، در دورهای سکان یکی از استراتژیکترین هلدینگهای کشور یعنی تاپیکو را در دست گرفت. اما آنچه از عملکرد او در این دوره باقی ماند، نه یک تحول بنیادین، نه شفافسازی ساختاری، و نه جهش چشمگیر در سودآوری هلدینگ بود، بلکه مجموعهای از تصمیمهای محافظهکارانه، تعاملات محدود، و البته حاشیهسازیهای رسانهای پس از خروج. نبود شفافیت مالی و عملیاتی
در دوره مدیریت پهلوانی، نه گزارشی شفاف از عملکرد زیرمجموعههای تاپیکو منتشر شد، نه برنامه راهبردی روشنی برای اصلاح ساختار هلدینگ ارائه گردید. در حالی که یکی از نیازهای اصلی چنین مجموعهای، مدیریت دادهمحور و پاسخگویی شفاف به ذینفعان است. عدم تحرک در جذب سرمایهگذاری و توسعه افقی
هلدینگی با این ابعاد باید بتواند موتور توسعه صنایع پاییندستی، سرمایهگذاری خارجی، و زنجیره ارزش پتروشیمی را روشن نگه دارد. در دوره پهلوانی، نه تنها این مسیر هموار نشد، بلکه تاپیکو در لاک رکود و سکون باقی ماند. فرصتسوزی در دیپلماسی اقتصادی
در شرایطی که کشور با محدودیتهای بینالمللی مواجه است، مدیران صنعتی باید نقش دیپلمات اقتصادی را ایفا کنند. پهلوانی اما بیشتر در قامت یک مدیر فنی سنتی باقی ماند تا یک استراتژیست فعال و منعطف. مدیریت در سایه سکوت و بیتفاوتی نسبت به مطالبهگران
در تمام دوران حضورش، ارتباط معناداری با رسانهها، تحلیلگران صنعت یا حتی سهامداران عمومی شکل نگرفت. پهلوانی صدای چندانی نداشت، مگر پس از برکناریاش، آنهم با شعارهایی چون “مقابله با مافیا”، که بیشتر به یک روایت احساسی میماند تا یک دفاع منطقی و مستند.
مدیریت در تاپیکو، بیش از هرچیز نیازمند جسارت تصمیمگیری، مهارت تعامل با محیط کلان، و پاسخگویی شفاف است. اگرچه پهلوانی مدیری باتجربه بود، اما تجربه بدون جسارت، اصلاح و شفافسازی، فقط به حفظ وضع موجود منجر میشود.و این، همان چیزیست که تاپیکو دیگر تاب تحملش را ندارد.
واقعیت این است که تاپیکو حالا نه نماد سرمایهگذاری حرفهای، بلکه نماد هجوم سیاستزدهها، رفیقبازها و مدیران سفارششدهایست که تنها یک مأموریت دارند: جا خوش کردن در حیاط خلوتی که باید خلوت بماند.
در چنین فضایی، عملکرد جای خودش را به داستانسرایی میدهد و هر مدیری که کنار گذاشته شود، بهجای پاسخگویی، ژست مظلومیت میگیرد.
اما تاپیکو به قهرمانسازی نیاز ندارد، به پاسخگویی نیاز دارد. به مدیری نیاز دارد که اهل عمل باشد، نه روایتسازی. به شفافیت ساختاری و تحول سرمایهگذاری نیاز دارد، نه پستهای احساسی در فضای مجازی.
تاپیکو اگر گندمریست، باید با داس شفافیت درو شود. نه اینکه هر بار، یکی برود و دیگری بیاید تا زمین حاصلخیز آن را برای حلقهای دیگر بارور کند.