به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
نفت آرا، فرشید شکرخدایی در خصوص مناسبات آبی ایران با همسایگان اظهار داشت: منابع آب مشترک یکی از فاکتورهای تاثیرگذار بر زندگی جوامع مختلف بخصوص در منطقه جنوبغرب آسیا طی قرنهای گذشته بوده است. در این منطقه که اکثر رودخانههای اصلی از مرزهای سیاسی عبور میکردند، بیشک بهرهبرداری بهینه از منابع آب مشترک مستلزم همکاری بین کشورها است. افزایش تقاضای آب ناشی از توسعه کشاورزی، افزایش جمعیت، تغییرات اقلیمی و کاهش منابع آب مشترک کشورهای مختلف را بر آن داشته تا از آبهای موجود در سرزمین خود حداکثر بهرهبرداری را بعضا بدون توجه به اثرات منفی بر کشورهای پاییندست داشته و اقدام به برداشت بیرویه از منابع آبی مشترک کنند. اینگونه اقدامات باعث ایجاد تنشهایی بین کشورهای مختلف در طول سالیان گذشته شده و میتواند با تغییرات اقلیمی صورت گرفته در قرن حاضر تشدید شود و بیم آن میرود که باعث شکلگیری منازعات و یا حتی جنگهایی بین کشورهای مشترکالمنافع آبی شود.
طوفان گردوغبار؛ ارمغان بهرهبرداریهای آبی ترکیه و افغانستان برای ایران
وی افزود: با توجه به قرارگیری کشور ایران در این موقعیت جغرافیایی خشک و نیمهخشک و برخورداری از چندین حوضه آبریز مشترک مرزی و همچنین تحتتاثیر قرار گرفتن سرزمین ایران از بهرهبرداریهای بیرویه از آبهای فرامرزی در کشورهایی نظیر افغانستان، ترکیه و سوریه که تاثیراتی منطقهای بر خشکیدگی مناطق مختلف کشورهای پاییندست و به دنبال آن افزایش طوفانهای گردوغبار، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است و مستلزم اتخاذ تدابیر و دیپلماسی فعال است.
داستان سه رودخانه استراتژیک
رئیس کمیسیون توسعه پایدار، محیط زیست و آب اتاق بازرگانی ایران در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، در ادامه به بررسی حوضههای آبریز مشترک ایران با کشورهای همسایه پرداخت و گفت: حوضه آبریز دجله-فرات-اروندرود یکی از مهمترین حوضههای آبی در جنوب غرب آسیا به شمار میرود که مهد شکلگیری کهنترین تمدنهای جهان بوده است. این حوضه شامل سه رودخانه دائمی و استراتژیک دجله، فرات و اروندرود بوده و در مرزهای سیاسی 4 کشور ایران، عراق، ترکیه و سوریه واقع شده است.
وی افزود: دجله رودی است که از دامنههای جنوبی رشتهکوه توروس در شرق ترکیه سرچشمه میگیرد پس از ورود به کشور عراق از شهرهای بزرگی چون بغداد و موصل عبور کرده به فرات و سرانجام هر دو به کارون میپیوندند که اروندرود را تشکیل میدهند و در پایان به خلیجفارس سرازیر میشوند. این رود با 1900 کیلومتر طول، سی و هشتمین رود جهان از این حیث است. بر اساس یکی از نظریههای تاریخی، یکی از قدیمیترین، یا شاید قدیمیترین، تمدن جهان بین دو رود دجله و فرات پدید آمد و به همین سبب تمدن میانرودان (بینالنهرین) نام گرفت. فرات هم یکی دیگر از رودهای بزرگ منطقه میانرودان است که از کوهستانهای شرق آناتولی در کشور ترکیه سرچشمه گرفته و بهسوی کشورهای سوریه، عراق و خلیجفارس روان است. این رود در مغرب کشور عراق و متشکل است از دو شعبه «قرهسو» و «مرادچای» که سرچشمه آنها نزدیک رود «ارس» در شرق آناتولی ترکیه است. موقعی که دو شعبه قرهسو و مرادچای به هم میرسند، فرات به دجله نزدیک میشود، ولی مجدداً دجله متوجه جنوب شرقی شده و فرات به سمت مغرب مایل میشود و سپس در نزدیکی خلیج فارس به رود دجله میپیوندد و از آن پس مجموع این دو رود به خلیج فارس میریزد. طول رودخانه فرات تقریباً ۲۹۰۰ کیلومتر است.
شکرخدایی بیان داشت: اروندرود نیز رودخانهٔ پهناوری است در جنوب غربی ایران و در مرز ایران و عراق که از همریزش رودهای دجله، فرات و سپس کارون پدید آمدهاست. دجله و فرات پیش از پیوستن به کارون در شهر قرنه در ۳۷۵ کیلومتری جنوب بغداد به هم میپیوندند. در ازای اروندرود از قرنه تا ریزشگاه آن در خلیجفارس ۱۹۰ کیلومتر است. ریزشگاه اروندرود در میان شهر ایرانی اروندکنار و شهر عراقی فاو است. بصره، خرمشهر، آبادان، خسروآباد و فاو از جمله بندرهای مهم این آبراه هستند که نقش چشمگیری در رونق بازرگانی منطقه دارند.
شکل 1. کلان حوضه آبخیز دجله-فرات-اروندرود
وی ادامه داد: اروندرود از به هم پیوستن رودخانه دجله و فرات در شهر قرنه عراق در 375 کیلومتری جنوب عراق آغاز میشود و پس از عبور از شهرهای بصره و خرمشهر در نهایت به خلیجفارس میریزد. طول این رود حدود 190 کیلومتر است. سرشاخههای اصلی اروندرود از ارتفاعات زاگرس سرچشمه میگیرد و شامل رودهای مهم کرخه، دز و کارون است. حوضه آبخیز اروند یکی از منابع اصلی تامین آب شیرین ورودی به خلیجفارس محسوب میشود و منابع آب آن یکی از فاکتورهای ضروری و لازم برای اکوسیستم خلیجفارس است. ساخت سدهای متعدد در بالادست، ورود پسابهای صنعتی و شرب و کشاورزی به رودخانه و در نتیجه کاهش کیفیت آب و شور شدن آن علاوه بر تهدید زیست محیطی اکوسیستم خلیجفارس، فعالیتهای کشاورزی در حوضه اروندرود را نیز به مخاطره انداخته است. حوضه آبخیز اروند شامل سه زیر حوضه کرخه، کارون و بصره است که بیشترین میزان آب اروندرود از رشته کوههای زاگرس سرچشمه میگیرد. متوسط دبی سالانه رودخانه کرخه 8.5میلیارد متر مکعب و رودخانه کارون 24.5 میلیارد متر مکعب و جمعیت ساکن در این حوضه در مجموع حدود 11 میلیون نفر است.
شکل2. میانگین بارندگی درازمدت حوضه آبخیز اروندرود
در افغانستان چه خبر است؟
رئیس کمیسیون توسعه پایدار، محیط زیست و آب اتاق بازرگانی ایران در ادامه گفت: حوضه سیستان یک حوضه آبخیز بسته است که بخشهای بزرگی از جنوب غرب افغانستان و بخشهای کوچکی از جنوب شرق ایران را در بر میگیرد. این حوضه یکی از خشکترین مناطق جهان بوده و با خشکسالیهای طولانی مواجه است. این حوضه شامل تعدادی رود است که از ارتفاعات افغانستان سرچشمه میگیرند و به سمت دریاچهها و تالابهای آب شیرین هامون و در نهایت به سمت چاله آب شور چاله گودزره افغانستان که در انتهای حوضه سیستان واقع است، روان هستند. مهمترین رودهای این حوضه هیرمند، ارغندآب، خاش، فراه، هاروت و ارغستان هستند. رود هیرمند بزرگترین بخش از این حوضه را زهکشی کرده و عمدتاً از ذوب برفهای کوههای هندوکش تغذیه میشود. این رود از به هم پیوستن شاخههای متعددی در کوههای هندوکش پدید میآید و پس از طی بیش از 1000 کیلومتر به نقطه مرزی ایران و افغانستان میرسد. در این نقطه رود هیرمند به دو شاخه اصلی به نامهای سیستان و پریان مشترک تقسیم میشود. شاخه سیستان علاوه بر تامین آب چاه نیمهها، آب مورد نیاز کشاورزی در دشت سیستان و همچنین حقابه زیست محیطی تالاب هامون را فراهم میآورد. شاخه پریان مشترک نیز در امتداد مرز ایران و افغانستان حرکت کرده و در نهایت وارد هامون پوزک در خاک افغانستان میشود.
وی افزود: رودخانه فراه نیز از شمال وارد هامون صابری شده و در صورتی که هامون صابری و هامون پوزک از آب پر شوند، از طریق هامون برینکاگ به یکدیگر متصل خواهند شد. رودخانه سیستان نیز پس از طی مسافتی حدود 50 کیلومتر وارد هامون هیرمند میشود. در شرایط پرآبی که تمامی هامونها با ظرفیتی بیش از 13 میلیارد متر مکعب از آب پر شوند، سرریز آب از هامونها مجددا وارد گودزره در خاک افغانستان خواهد شد
شکل 3. حوضه آبخیز هیرمند و رودخانه های اصلی این حوضه
تراژدی هیرمند؛ از حکمیت گلداسمت- مکهامون تا توافق هویدا-شفیق
شکرخدایی با بیان اینکه رودخانه هیرمند در گذشته در هر دو کشور افغانستان و ایران جاری بودهاست، ادامه داد: جدایی هرات از خاک ایران در سال 1857 میلادی به موجب معاهده پاریس و امتناع گسترده حاکمیت افغانستان از جاری ساختن رود هیرمند در خاک ایران، مسئله حقآبه رودخانه هیرمند را به یکی از مسائل مهم سیاسی، اجتماعی و زیستمحیطی دو کشور تبدیل کرده است. در ابتدا بررسی اختلافات مرزی بین ایران و افغانستان با حکمیتهایی که افسران انگلیسی در رأس آن قرار داشتند به انجام رسید. حکمیت گلداسمیت و مکماهون برای تعیین سرنوشت دریاچه هامون و رود هیرمند سرنوشتساز بود. سرهنگ مکماهون یکسوم حقابه هیرمند را به ایران داد و دوسوم آن را حق افغانستان دانست. در سال 1315 پروتکل موقتی بین طرفین منعقد شد که بهموجب آن مقرر شد آب در سد کمالخان بهصورت مساوی (50 درصد سهم افغانستان و 50 درصد سهم ایران) تقسیم شود. در این قرارداد دولتها توافق کردند که از بند کمالخان آب بهصورت مساوی تقسیم شود و برای اینکه از روستای چهار برجک تا بند کمالخان اضافه بر مقدار آبی که فعلاً برده میشود مصرف نشود، دولت افغانستان تعهد کرد در فاصله مزبور علاوه بر انهاری که جاری بوده و هست نهر دیگری احداث و حتی تعمیر نکند. عدم پایبندی دولت افغانستان به این قرارداد موجب شد که مشکل کمآبی در سیستان همچنان ادامه یابد. این مشکل بهخصوص با حفر نهر به قرا و سراج در خاک افغانستان که برخلاف نص صریح حکمیت گلداسمیت و قرارداد 1315 بود، افزایش یافت. در طول این سالها ایران مجدداً تلاش کرد تا مذاکراتی را با دولت افغانستان آغاز کند ولی این مذاکرات هیچگاه به نتیجه مثبتی نرسید. پس از شکست مذاکرات متعدد میان سران حکومتی ایران و افغانستان در فاصله زمانی 1236 تا 1351، نهایتا قراردادی در سال 1351میان امیرعباس هویدا، نخستوزیر وقت ایران و موسی شفیق، نخستوزیر وقت افغانستان در کابل به امضاء رسید و مقرر شد در هر ثانیه 26 مترمکعب آب (معادل 820 میلیون مترمکعب در سال) سهم سیستان و دریاچه هامون باشد.
سیر تکوینی روابط سیاسی دو کشور ایران و افغانستان پیرامون مسئله هیرمند
دوره زمانی |
توافقهای دو کشور |
سال |
پیامدهای ناشی از توافق |
دوره اول |
عهدنامه پاریس |
1236 |
تعهد دو کشور برای داوری مکان مرز از سوی انگلستان
|
دوره اول |
حکمیت گلداسمیت
|
1250 |
تعیین مرز در شاخه اصلی هیرمند (پریان مرزی) و بی توجهی به نظام حقوقی رودخانه
|
1925-1857 میلادی
1304-1236 هجری شمسی
|
حکمیت مکماهون
|
1282
|
تأیید مرز قبلی با وجود تغییر مسیر رودخانه و کاهش یافتن سهم آبی ایران از 62 درصد به 33 درصد، با آگاهی داشتن از نیاز آبی ایران که عملکردی خلاف واقعیت طبیعی و تنها برای حفظ منافع بریتانیا بوده است.
|
دوره دوم
1978-1925 میلادی
1357-1304 هجری شمسی
|
عهدنامه مودت
|
1300 |
ایجاد روابط دوستانه و فصل جدید در روابط سیاسی دو کشور بعد از استقلال سیاسی افغانستان.
|
|
عهدنامه ودادیه و تامینیه
|
1306 |
تحکیم روابط دو کشور و توجه رضاخان به حل مسائل مرزی |
|
|
- |
1310 |
نخستین مذاکره مستقیم و پذیرش تنصیف آب و توافق نداشتن بر سر مکان تقسیم آب.
|
|
عقد قرارداد موقت
|
1315 |
بر اثر کمآبی تیر ماه سال 1315 در اثر ساخت بند لخشک از سوی افغا ن ها و تخریب آن از سوی کشاورزان سیستانی، تکوین قراردادی برای تقسیم نصف به نصف آب هیرمند از بند کمال خان تا بند لخشک به مدت یک سال و تمدید آن در سال 1316 در پیمان سعدآباد.
|
|
تشکیل کمیسیون بیطرف |
1327 |
در نتیجه خشسکالی 1326-1327 به پیشنهاد آمریکا و تعیین حقآبه ی ایران به طور متوسط 22 مترمکعب در ثانیه، تضعیف موضع ایران در برابر حقوق آب هیرمند
|
|
معاهده تقسیم آب |
1351
|
افزایش 4 مترمکعب بر 22 مترمکعب مقرر کمیسیون بی طرف و تصویب آن از مجلس دو کشور، اما کودتای افغانستان مانع از مبادله اسناد شد.
|
دوره سوم
2010-1978 میلادی
1389-1357 هجری شمسی
|
- |
1357
|
انقلاب اسلامی و حمله شوروی به افغانستان و فراموشی طرحهای مشترک و کنترل نکردن آب هیرمند از سوی افغان ها.
|
|
- |
1375
|
به قدرت رسیدن طالبان، خشکسالی هولناک و دیدگاه های متضاد دو کشور و فراهم قطع کامل آب هیرمند از سوی افغان ها.
|
|
- |
1380
|
حکومت انتقالی افغانستان، و تأکید دو کشور بر اجرای معاهده ی 1351 |
|
|
- |
1384
|
مذاکرات مقامات دو کشور و در عین حال انجام همکاری های بدون ضمانت اجرایی.
|
همه آنچه دولتمردان افغان برای اجرای رژیم حقوقی 1973 کردند
وی خاطرنشان کرد: به نظر میرسد دولت ایران بر اساس سیاست همسایگی و اولویت دادن به روابط حسنه با همسایگان، به دنبال درهمتنیدگی و همگرایی با کشورهای منطقه است. در نتیجه، سعی میکند از میزان تنش با این کشورها در قضایای مختلف بکاهد و به جای رفتار احساسی و اهداف کوتاهمدت، رفتار منطقی و اهداف میانمدت و بلندمدت را مدنظر قرار دهد. ایران در زمینه حقآبههای فرامرزی بهطور عمده با دو کشور ترکیه در غرب و افغانستان در شرق خود دارای اختلافاتی است و میزان اختلافات آبی با بقیه کشورهای همسایه قابل چشمپوشیاند. بالادست بودن دولت افغانستان نسبت به رودخانه هیرمند به نوعی سبب بهرهبرداری بیشتر و نادیده انگاشتن حقابه دولت پاییندست یعنی ایران شده است. حفر کانالهای انحرافی، ایجاد سد و بندهای مختلف، گزارشهای نادرست از میزان و حجم آب ذخیره شده در افغانستان و عدمهمکاری صحیح و به موقع در نشستهای مشترک کمیساران آب هیرمند به منظور اجرایی کردن رژیم حقوقی 1973 این رودخانه ازجمله اموری است که دولتمردان افغانستان از گذشته تاکنون پیرامون تقسیم آب رودخانه هیرمند انجام دادهاند.
قراردادهای آبی با افغانستان با اهداف ضد کمونیستی
رئیس کمیسیون توسعه پایدار، محیط زیست و آب اتاق بازرگانی ایران گفت: لازم به توضیح است درخصوص اختلاف آب ایران و افغانستان، قراردادهای آبی امضاشده با این کشور در ارتباط با حوضه هیرمند در دوره پهلوی، عمدتاً با هدف جلوگیری از افتادن افغانستان در دام کمونیسم و جهت گرایش آن به جبهه ضدکمونیستی جهانی بوده و کشورهای غربی در عقد این قراردادهای بعضاً مغایر با منافع ملی ایران نقش مهمی داشتهاند. درباره ترکیه هم هرچند در گذشته بین این کشور و کشورهای پاییندست آبی آن شامل عراق و سوریه، قراردادهای آبی نسبتاً منصفانهای در ارتباط با حوضه دجله-فرات امضا شده است؛ اما ترکیه بعدها با توجه به موقعیت هیدروهژمونیک خود در حوضه و ضعف دو کشور دیگر، شروع به توسعه پروژههای آبی در این حوضه کرده و به اعتراض دیگر طرفها توجهی نکرده است. اما برخلاف حوضه دجله-فرات که ایران در این حوضه بهطور مستقیم با ترکیه مشترک نیست، حوضه ارس در سرزمین چهار کشور ایران، ترکیه، جمهوری آذربایجان و ارمنستان گسترده شده است. تاکید بر اجرای قراردادهای گذشته بر سر هیرمند با افغانستان و دعوت از ترکیه برای بهاشتراکگذاری دادهها در حوضه ارس و مذاکره برای جلوگیری از تضییع حقوق آبی همسایگان، از جمله راهکارهایی هستند که ایران در پیش گرفته و منطبق بر سیاست همسایگی این کشور نیز هست.
آب در برابر نفت؟
به گفته وی؛ دولت ترکیه در لفافه مدعی است که هدف این کشور از پروژههای آبی فرامرزی، صرفاً توسعه مناطق توسعهنیافته شرق و جنوبشرق آناتولی نیست؛ بلکه این پروژهها با مهار آب در زمستان و رهاسازی آن در تابستان، ضمن جلوگیری از سیلابهای ویرانگر زمستانی، تامین دائمی آب در گرمای تابستان را نیز برای کشورهای پاییندست فراهم میکنند. اما در واقع، اینکه ترکیه بتواند مدیریت منابع آب فرامرزی را بر عهده بگیرد و خروجی آنها را کنترل کند، نوعی قدرت آبی را برای این کشور فراهم خواهد کرد. با توجه به روند افزایشی خشکسالی و کمآبی در منطقه خاورمیانه و به ویژه در کشورهای پاییندست ترکیه شامل ایران، عراق و سوریه و با عنایت به حاکمیت دکترین هارمون (ملی دانستن آبهای فرامرزی) در سیاست خارجی ترکیه، این قدرت آبی فزاینده آنکارا میتواند به ضرر کشورهای همسایه تمام شود. چنانکه تورگوت اوزال و سلیمان دمیرل روسای جمهور پیشین ترکیه در دهههای 1980و 1990 میلادی آشکارا از سیاست «آب در برابر نفت» سخن گفتهاند. در همین راستا، ترکیه برخلاف عراق و سوریه به « کنوانسیون حقوق استفادههای غیرکشتیرانی از آبراههای بینالمللی سال 1997 سازمان ملل » هم نپیوسته است تا در اجرای پروژههای آبی خود با مانع حقوقی مواجه نشود. یکی از اهداف ژئوپولیتیکی و هیدروپولیتیکی ترکیه از پروژههای گاپ و داپ میتواند وابستهسازی همسایگان خاکی این کشور از سوریه و عراق تا ایران، جمهوری آذربایجان و ارمنستان به خود از طریق کنترل کامل بر منابع آب فرامرزی و تبدیل شدن به قدرت آبی برتر در منطقه کمآب خاورمیانه باشد. دستیابی به چنین قدرتی و در چنین شرایطی، دیگر اهداف ژئوپولیتیک ترکیه را نیز محقق خواهد کرد.
بهرهبرداری ترکیه از جنگ صدام با ایران وکویت و اختلافات سوریه با رژیم اسرائیل
شکرخدایی تاکید کرد: با توجه به عدم عضویت ترکیه، افغانستان و حتی خود ایران در «کنوانسیون 1997حقوق بهرهبرداریهای غیرکشتیرانی از آبراههای بینالمللی»، اقدامات آبی هیچیک از این دولتها را نمیتوان از طریق مراجع بینالمللی پیگیری کرد. بر اساس این کنوانسیون، هر دولت عضو باید اطلاعات پروژههای بهرهبرداری از آب را در اختیار دیگر دولتهای عضو قرار دهد تا این دولتها در صورتی که پروژههای مذکور را مضر تلقی کنند، زمان کافی برای مطالعه در اینباره داشته باشند. همچنین این کنوانسیون، مذاکره برای حصول راهحل قابل قبول برای طرفین و نهایتاً داوری سازمانهای بینالمللی از جمله دیوان بینالمللی دادگستری را نیز پیشبینی کرده است. ترکیه عمده اقدامات آبی خود در حوضه دجله-فرات را همزمان با جنگ صدام علیه ایران و کویت و جنگ و اختلافات سوریه با رژیم اسرائیل و سپس ناآرامیهای داخلی در این دو کشور پی گرفت تا از میزان حساسیتها نسبت به «پروژه آناتولی جنوبشرقی» (گاپ) کاسته شود. ترکیه در حوضه ارس نیز همان سیاست گذشته را در پیش گرفته و عملیاتیسازی «پروژه آناتولی شرقی» (داپ) را به دوره پس از جنگ دوم قرهباغ در سال 2020 موکول کرده است.
داپ چگونه بیسروصدا عملیاتی شد؟
وی ادامه داد: در این دوره، جمهوری آذربایجان موفقیت خود در جنگ را مدیون ترکیه میداند و ارمنستان نیز به دلیل اقتصاد تضعیفشده و ناامیدی از روسیه، خواستار نزدیکی بیشتر به ترکیه و غرب است. ایران نیز به عنوان کشوری قدرتمند در همسایگی ترکیه در حوضه ارس به دلیل پشت سر گذاشتن شدیدترین تحریمهای اقتصادی بینالمللی در چند سال اخیر با مشکلات اقتصادی مواجه است و در سطح منطقهای نیز با برخی کشورهای عربی در موضوعاتی چون یمن، سوریه و فلسطین اختلافات قابل توجهی دارد. به همین جهت بهزعم آنکارا شرایط فعلی، مناسبترین زمان برای عملیاتیسازی بیسروصدای پروژه داپ است. از طرفی دیگر، ترکیه به عنوان کشور غیر عضو در کنوانسیون 1997، اطلاعات محدودی را درباره پروژه گاپ منتشر کرده است؛ و با توجه به حساسیتهای جدی ایران نسبت به حقآبه ارس، این محدودسازی نشر اطلاعات آبی از سوی ترکیه درباره پروژه داپ به اوج خود رسیده است. کشورهای همسایه ترکیه ضمن احساس خطر درباره پروژههای مذکور، به دلیل عدم عضویت آنکارا در کنوانسیون 1997، نه به اطلاعات مورد نیاز جهت تحقیق در اینباره دسترسی دارند و نه سازوکاری وجود دارد که ترکیه را ملزم به مذاکره دوجانبه کند یا اقدامات آبی این کشور را به دیوان دادگستری بینالمللی ارجاع دهد.
حکمرانی آبی در ترکیه و خطر امنیت غذایی در ایران
رئیس کمیسیون توسعه پایدار، محیط زیست و آب اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه ترکیه پس از سدسازی بر روی سرشاخههای دجله و فرات که گفته میشود یکی از عوامل کمبود آب کشاورزی، بیکاری و نهایتاً ناآرامیهای اجتماعی در عراق و سوریه بوده است، این روزها مشغول سدسازی بر روی سرشاخههای ارس است، یادآور شد: تکمیل پروژه داپ میتواند ارمنستان و جمهوری آذربایجان را به لحاظ آبی به ترکیه وابسته کند و قدرت چانهزنی این کشور را بالا ببرد. همچنین ایران که با تحمل گردوغبارهای ناشی از خشکیدگی دجله و فرات به صورت غیرمستقیم تحت تاثیر اقدامات آبی ترکیه قرار گرفته بود، اینبار در حوضه ارس بهطور مستقیم با قدرت آبی و کنترل این کشور بر آبهای فرامرزی مشترک با ایران مواجه خواهد شد. همزمان با روند رو به افزایش خشکسالیها و تغییرات اقلیمی در کشورهای منطقه خاورمیانه و از جمله ایران، آب کشاورزی دشت مغان (و دیگر سواحل ایرانی ارس) و آب آشامیدنی کلانشهر تبریز (و دیگر شهرهای شمالغرب ایران) به رود ارس وابسته است یا خواهد بود. کنترل کامل ترکیه بر این منبع آب فرامرزی میتواند امنیت غذایی و جانی شهروندان ایران را در مواقع حساس با خطر جدی مواجه کند و به صورت سلاح آبی در دست ترکیه و علیه ایران، جهت تحمیل اهداف منطقهای آنکارا بر همسایگان عمل کند.
طالبان چه میگوید؟
وی همچنین گفت: دولت پیشین افغانستان سیلابهای موقت زمستانی را که حاصلی جز وارد آوردن خسارت به دشت سیستان ایران نداشت، هم جزو آن 26مترمکعب در ثانیه آب اختصاصیافته به ایران بر اساس قرارداد 1351 هیرمند محسوب میکرد. در نتیجه، هرچند جریان آب ورودی هیرمند به ایران در بیشتر ایام سال کاملاً خشک بود، دولت پیشین افغانستان به دنبال سدسازیهای بیشتر بر روی آبهای فرامرزی مشترک جهت توسعه کشاورزی در بالادست حوضه بود؛ این در حالی است که پاییندست حوضه شامل دشت سیستان ایران به لحاظ تاریخی سهم بیشتری از آب هیرمند را به مصرف میرسانید. طالبان هم هرچند در ابتدای تسلط بر کابل بر لزوم تعامل با ایران به عنوان کشوری اسلامی و همسایه و لزوم بهرهمندی عادلانه هردو کشور از آب هیرمند سخن گفتند، ولی گذشت زمان نشان داده که احتمالاً این ادعاها با هدف به رسمیت شناختن این گروه از سوی ایران صورت پذیرفته و این گروه همچنان روند دولت پیشین افغانستان را در قبال هیرمند در پیش گرفته است.
ارتباط رودخانههای مرزی مشترک با مسایل امنیتی و سیاسی
شکرخدایی در ادامه به چالشهای فراروی کشور در زمینه آب های فرامرزی پرداخت و گفت: محدودیت روزافزون منابع آبی بویژه در منطقه خشکی مانند خاور میانه به موازات تشدید خشکسالیهای چند دهه اخیر در این منطقه سبب شده است که کشورهای بالادست از آب برای کسب قدرت بیشتر و کشورهای پاییندست از قدرت برای کسب آب بیشتر استفاده کنند. افزایش نیاز آبی و کاهش منابع موجود آب به همراه اثرات سوء تغییر اقلیم، امنیت بسیاری از کشورهای دارای منابع آب مشترک به طور عام و خاورمیانه به طور اخص را بشدت تهدید و مفهوم امنیت ملی را نیز دستخوش تحول کرده است. این امر سبب شده است که بهرهبرداری از رودخانههای مرزی مشترک با مسایل امنیتی و سیاسی ارتباط مستقیم پیدا کند. عدم مدیریت و حکمرانی صحیح و افزایش تقاضا برای بهرهبرداری هر چه بیشتر از این منابع، سبب افزایش رقابت و در نتیجه تنش بر سر بهره برداری از منابع آبی مشترک شده است.
چشمانداز نگرانکننده
رئیس کمیسیون توسعه پایدار، محیط زیست و آب اتاق بازرگانی ایران اذعان کرد: بدون شک، ارتباط گسترده و مستقیم مسائل مدیریت منابع آبی بویژه آب های مشترک مرزی با مسایل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی بر پیچیدگی مسایل سیاستگذاری، مخاطرات محیط زیستی، حکمرانی و بهرهبرداری از این منابع افزوده است. در این میان تشدید معضلات فرامرزی مانند افزایش طوفان های گرد و غبار در نتیجه کاهش دبی رودخانههای کشورهای پاییندست مانند عراق و سوریه و بحرانهای اجتماعی و اقتصادی ناشی از این رخدادها که جمهوری اسلامی ایران را نیز به شدت در معرض تهدید قرار داده است، در زمره مهمترین چالش کشورهای منطقه قلمداد میشود که تداوم این وضعیت میتواند چشمانداز نگرانکنندهای را فراروی کشورها قرار دهد. خالی شدن مرز و تهدید امنیت و همبستگی ملی کشور، تشدید مهاجرت و حاشیهنشینی بویژه در کلانشهرها و تشدید ناهنجاریهای اجتماعی، هدر رفت سرمایهگذاریهای انجام شده در نتیجه کاهش منابع آبی و تشدید آلودگیهای ناشی از طوفانهای گردوغبار، شیوع بیماریهای تنفسی، غیرقابل زیست شدن مناطق مختلف متاثر از طوفانهای گردوغبار و غیره از دیگر چالشهای فراروی بهرهبرداریهای بیرویه و سدسازیهای کشورهای همسایه بر کشورهای منطقه از جمله ایران قلمداد میشوند.
سوریه و عراق حقآبه خود را از دست دادند، نصیب ایران هم گرد و غبار شد
وی درباره همکاری مشترک ایران- عراق و ترکیه در حوزه منابع آبی مشترک بیان داشت: شایان ذکر است در حال حاضر ترکیه خود را مالک مطلق رودخانههای دجله و فرات میداند؛ در حالیکه سوریه و عراق آنها را رودخانههای بینالمللی دانسته و معتقدند که آب این رودخانهها باید بر اساس نیاز کشورهای ذینفع تقسیم شود. از طرفی کشور عراق نیزکه در پاییندست قرار گرفته وابستگی بسیار زیادی به آب رودخانههای دجله و فرات دارد؛ بطوریکه آب مورد نیاز برای آبیاری حدود 1.5 میلیون هکتار از اراضی این کشور از رودخانههای دجله و فرات تامین میشود؛ این کشور نیز اعتقاد بر تامین نیازهای تاریخی خود از آب رودخانههای ذکر شده را دارد. با اجرای پروژه گاپ ترکیه، سوریه و عراق به ترتیب 40 و 85 درصد از حقآبه خود از رودخانه فرات از دست دادهاند. احداث سد ایلیسو بر روی رودخانه دجله باعث نابودی و خشکی بیش از هفتصد هزار هکتار از اراضی کشاورزی و باتلاقهای عراق شده است. همچنین منشا ریزگردهای سرازیرشده به کشور ایران است. عدم رعایت حقآبههای دجله و فرات توسط ترکیه، باعث خشکشدن هورالعظیم، هورالحمر و هورالمرکزی شده و فاجعه زیست محیطی عظیمی در این تالابها رخ داده و به کانونی برای تولید ریزگرد در کشور ما تبدیل شدهاست.
گفتوگو کنیم
شکرخدایی ادامه داد: با توجه به اینکه در حال حاضر کنوانسیون و معاهدهای فراگیر غیر از کنوانسیون حقوق استفادههای غیرکشتیرانی از آبراههای بینالمللی سال 1997 سازمان ملل وجود ندارد و از سویی کشور ترکیه نیز این کنوانسیون را به امضاء نرسانده است، بنابراین صرفا از طریق نهادهای بینالمللی و از طریق مذاکره بین کشورهای ترکیه، سوریه، عرالق و ایران قابل حل و فصل بوده و مستلزم استفاده از دیپلماسی قوی از سوی کشورهای یاد شده است. البته با توجه به اینکه جمهوری اسلامی ایران هیچگونه آب مشترکی با ترکیه ندارد و صرفا میتواند از طریق سوریه و عراق اقدام کند. اما در حوزه آبریز ارس جمهوری اسلامی ایران میتواند از طریق کشورهای این حوزه آبریز وارد گفتگو و مذاکره شود. در مورد هیرمند نیز جمهوری اسلامی ایران باید کماکان از طریق گفتگوهای مشترک با کشور افغانستان و اتخاذ سازوکارهای مناسب نسبت به تامین حقابههای ایران اقدام کند.
قطع مبادلات تجاری؛ برای تحت فشار دادن کشور ترکیه
وی همچنین تصریح کرد: باید یادآور شد طبق معاهده رسمی که با عراق و سوریه امضا کرده است متعهد شده است که 500 متر مکعب در ثانیه از سد رهاسازی کند. البته این مسئله متاثر از شرایط خشکسالی در بالادست هم خواهد بود. به نظر میرسد این معاهده کاملا شفاف است، بنابراین جمهوری اسلامی نمیتواند نسبت به آن اعتراض کند مگر اینکه از راهکارهای دیگر مانند اثرات زیستمحیطی ناشی از کاهش ورودی آب و تاثیر آن بر افزایش طوفانهای گردوغبار از سوی سازمانهای بینالمللی اقدام کند. با این وجود این اقدام به اندازه پروتکلها و معاهدات رسمی منطقهای کارآیی و اثربخش نخواهد داشت. البته در صورتی که حل و فصل اختلافات از طریق دیپلماسی و گفتگوها قابل حل نبود. صادرات انرژی در قبال واردات آب یکی از گزینههای پیشرو و دیگری قطع مبادلات تجاری کشورهای عراق، سوریه و ایران با ترکیه برای تحت فشار دادن کشور ترکیه با توجه به حجم قابل توجه مبادلات بین این کشورها است.
سرنوشت خطرناک در انتظار کشورهای بالادست
رئیس کمیسیون توسعه پایدار، محیط زیست و آب اتاق بازرگانی ایران درباره تبعات عدم حل مباحث آبهای مرزی بین سه کشور توضیح داد: تغییر اقلیم و کاهش منابع آبی در جهان و بخصوص در منطقه خاورمیانه واقعیتی انکارناپذیر است و پیشبینیهای صورت گرفته نشان از تشدید بحران آب در آینده دارد. رقابت بر سر بهرهبرداری از منابع آب مشترک اگرچه ممکن است در کوتاهمدت منافعی را برای کشورهای بالادست به همراه داشته باشد، ولی قطعا در درازمدت تاثیرات منفی این برداشتهای بیرویه متوجه تمامی کشورهای واقع در حوضههای مشترک خواهد شد. بنابراین رویارویی با مسئله و پذیرش این موضوع توسط کشورهای واقع در حوضههای آبخیز مشترک باعث ایجاد انگیزه در راستای تعامل، مشارکت و کاهش تنش خواهد شد. البته باید بپذیریم که کاهش عرضه منابع آب ناشی از تغییر اقلیم از یک طرف و افزایش تقاضا ناشی از افزایش جمعیت از طرفی دیگر اتفاق افتاده است و بنابراین سرانه منابع آب تجدیدپذیر رو به کاهش است و این موضوع بر پیشرفت مذاکرات بین کشورهای ذینفع تاثیرگذار خواهد بود.
4 منطقه بحرانی دنیا
وی افزود: با توجه به روند خشکسالیهای اخیر و چشمانداز تغییر اقلیم در جهان از یک طرف و افزایش تقاضا برای آب، پیشبینی میشود که روند کاهش منابع آبی تشدید شود. طبق مطالعات انجام شده توسط برنامه محیط زیست سازمان ملل، 4 منطقه در جهان به عنوان مناطق بحرانی با خطر بالا در خصوص بهرهبرداری از حوضههای مشترک مرزی شناسایی شده است که عبارتند از: 1) خاورمیانه، 2) آسیای مرکزی، 3) جنوب آفریقای جنوبی و 4) جنوب شرق آسیا. حوضههای اصلی غربی (دجله و فرات و اروندرود) و شرقی کشور (هیرمند و هریرود) جزو این مناطق بحرانی طبقه بندی شدهاند و نشان میدهد که بحرانهای ناشی از کمبود آب در منطقه اطراف کشور ایران در مقایسه با سایر نقاط جهان بیشتر است. بررسیهای انجام شده نشان میدهد کنترل آبهای فرامرزی توسط کشورهای همسایه به ترتیب در حوضههای هیرمند، دجله-فرات-اروندرود، هریرود، ارس و اترک، بیشترین مشکلات و چالشها را متوجه کشور ایران خواهد کرد. از مهمترین پیامدهای کاهش آب رودخانههای فرامرزی میتوان به افزایش فقر، مهاجرت و حاشیه نشینی، خالی از سکنه شدن بسیاری از مناطق در نتیجه کمبود آب، کاهش درآمدها و سرانجام افزایش طوفانهای گردو غبار و شیوع انواع بیماریهای تنفسی اشاره کرد که مجموعه این عوامل میتواند امنیت ملی کشورهای پایین دست را تهدید کند. یکی از مهمترین پیامدهای کاهش آب کشورهای پاییندست، همانگونه که عنوان شد، افزایش شدت و دامنه و تواتر طوفانهای گردوغبار است.
کدام مناطق ایران طوفانیترند؟
شکرخدایی تاکید کرد: طوفانهای گردوغبار پدیدههایی متداول در جنوب و جنوب غرب آسیا هستند. فراوانترین طوفانهای گردوغبار در حوزه آبریز سیستان در جنوب شرق جمهوری اسلامی ایران و جنوب غرب افغانستان، نواحی از جنوب شرق جمهوری اسلامی ایران، شمال غرب بلوچستان در پاکستان، صحرای تار راجستان در شرق هند، دشتهای افغانستان ـ ترکمنستان و نواحی ریگستان ازبکستان روی میدهند. گردوغبار حاصل از این مناطق به شمال آسیا و آسیای مرکزی، جنوب دریای عمان و بخشهای شرقی در آسیای جنوب شرقی منتقل میشود. احتمال بروز طوفانهای گردوغبار در سراسر سال متغیر است و به شرایط زیست محیطی بستگی دارد.
شکل 4. منشأ فصلی کانونهای گردوغبار در جمهوری اسلامی ایران، عراق و عربستان سعودی
شکل 5. پراکنش جغرافیایی کانونهای منطقهای (خاورمیانه) انتشار گردوغبار
خشک شدن تالابهای عراق و رها شدن اراضی کشاورزی در سوریه با ایران چه کرد؟
وی بیان داشت: این کانونها علاوه بر خاورمیانه و شمال آفریقا، مناطق وسیعی تا شمال اروپا را نیز تحتتأثیر قرار دادهاند. درخصوص آفریقا، امروزه کشورهای اروپایی با عواقب تخریب اراضی در دوره استعمار آفریقا مواجه شدهاند که تأثیرات زیست محیطی و بحرانهای اجتماعی ازجمله سیل گسترده مهاجران و پناهجویان کشورهای مستعمره از جمله آنهاست. در خاورمیانه شرایط متغیری مشاهده میشود. محدوده با مساحتی در حدود یک میلیون کیلومتر مربع بخشهایی از بیابان ربعالخالی به همراه بینالنهرین، شرق سوریه و اردن قرار دارد. مناطق گستردهای در این ناحیه از گذشته به عنوان منشاء گردوغبار مطرح بودند که البته فقط در فصول خشک سال بخشهایی از جنوب غرب کشور را تحت تأثیر میگذاشتند. ولی در سالهای اخیر خشک شدن تالابهای داخلی عراق و رها شدن اراضی کشاورزی در این کشور همچنین در سوریه سبب شد تا عرصههای جدید تولید و انتشار غبار در عراق و سوریه گسترش یابند.
شکل 6. گستره بیابانی ربعالخالی به همراه بینالنهرین، شرق سوریه و اردن
گرد و غبار جزئی از تاریخ سیستان، خوزستان و کرمان شده است
رئیس کمیسیون توسعه پایدار، محیط زیست و آب اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه عراق، که هم یک منشاء گسترده تولید و هم خود یک قربانی آثار گردوغبار است، گفت: در حال حاضر برقراری امنیت اولویت اول این کشور محسوب میشود. ناامنی و عدم ثبات یکی از مهمترین عوامل تخریب نیز است. منشاء تولید گردوغبار در این کشور عمدتا تالابهای خشکشده و اراضی کشاورزی رها شده آن است. به هرحال موضوع آب و کمبود آن در کنار امنیت دو عامل اصلی تبدیل شدن این کشور به یک منشاء و کانونهای عظیم انتشار گردوغبار است. همچنین باید یادآور شد هر چند که تا اوایل دهه 80 هجری شمسی وقوع طوفانهای گردوغبار در حافظه تاریخی ساکنین استانهای بیابانی کشور به ویژه سیستان و بلوچستان، کرمان و جنوب خوزستان از گذشته ثبت شده بود ولی از آن زمان به بعد بود که پدیده گردوغبار به شکل امروزی آن، سطوح گستردهای از مناطق جنوب غرب، غرب و مرکزی کشور را فراگرفت. این اتفاقات نشان از تغییر روند گذشته و تشدید وقوع این پدیده در اثر گسترش کانونهای داخلی و به ویژه خارجی دارند که میتواند به عنوان یکی از مهمترین موانع فراروی توسعه و آمایش سرزمین در استانهای متاثر از این پدیده عمل کند.
صادرات انرژی در قبال واردات آب
وی درباره امکان حل مسائل از مسیر مذاکره و دیپلماسی تاکید کرد: تجربههای مختلف نشان داده است که حل و فصل مشکلات آب های فرامرزی بین کشورها از طریق دیپلماسی و تعامل فعال کشورها قابل حل است. اصولا ماهیت مسائل فرامرزی از جمله آب به گونهای است که یک کشور به تنهایی نمیتواند موضوعهای زیست محیطی فرامرزی را حل و فصل کند، بنابراین حل و فصل آنها مستلزم تعامل و همکاری هر چه بیشتر کشورهای همسایه و منطقه برای حل مشکلات است. برگزاری نشستهای مشترک، ایجاد کمیسیونهای مشترک حوزههای آبریز مشترک، به اشتراکگذاری دادهها و اطلاعات، استفاده از ظرفیتهای بینالمللی از جمله سازمانهای وابسته به سازمان ملل متحد قابل حل خواهد بود. البته در صورتی که حل و فصل اختلافات از طریق دیپلماسی و گفتگوها قابل حل نبود. دو گزینه صادرات انرژی در قبال واردات آب و قطع مبادلات تجاری کشورهای عراق، سوریه و ایران با ترکیه برای تحت فشار دادن کشور ترکیه با توجه به حجم قابل توجه مبادلات بین این کشورها فراروی کشورهای پاییندست قرار دارد.
انتهای پیام/.