کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

جنگ‌های جاسوسی در زنجیره‌های تأمین اقتصاد جهانی/مزایا و معایب جاسوسی صنعتی دولتی

8 دی 1403 ساعت 16:47

خرابکاری در زنجیره تأمین تاریخچه‌ای طولانی دارد و اکنون به شکلی پیچیده‌تر در فضای دیجیتال و رقابت‌های ژئوپلیتیکی نظیر آنچه درباره پیجرهای لبنانی رخ داد، نمایان شده است. ایالات متحده و چین به‌عنوان بازیگران اصلی، از استراتژی‌های متنوعی برای حفاظت یا نفوذ در زنجیره‌های تأمین استفاده می‌کنند. آمریکا در حال تغییر سیاست‌های اقتصادی خود از جهانی‌سازی به تاب‌آوری است و چین از استراتژی‌های پیشرفته برای جمع‌آوری اطلاعات و تقویت قدرت ملی خود استفاده می‌کند.


تلخیص از تحریریه نفت آرا:خرابکاری امسال در دستگاه‌های ارتباطی حزب‌الله لبنان، که ظاهراً توسط اسرائیل انجام شد، بدون شک عجیب بود، اما از نظر جاسوسی چیز جدیدی نبود. سازمان‌های اطلاعاتی مدت‌هاست که زنجیره‌های تأمین را برای اهداف جاسوسی و خرابکاری هدف قرار داده و بهره‌برداری کرده‌اند. از جنگ سرد قرن بیستم تا درگیری‌های ژئوپلیتیکی امروز با روسیه و چین، نفوذ به زنجیره‌های تأمین همواره فرصتی برای به‌دست‌آوردن اطلاعات ارزشمند درباره دشمن یا مختل‌کردن بخش‌های حیاتی اقتصاد او فراهم کرده است.

ارزیابی مداوم نقاط ضعف زنجیره تأمین در غرب

مقامات غربی اکنون به‌طور فشرده در حال ارزیابی نقاط ضعف استراتژیک و تاکتیکی زنجیره‌های تأمین خود هستند. تقریباً هیچ کنفرانسی در واشنگتن دی‌سی بدون اشاره به قانون CHIPS و زنجیره تأمین نیمه‌هادی‌ها برگزار نمی‌شود. ایالات متحده میلیاردها دلار برای توسعه اکوسیستم‌های تولید فناوری پیشرفته و پردازش مواد حیاتی برای پشتیبانی از ریزالکترونیک، چه در داخل (مانند کارخانه اینتل در آریزونا) و چه در کشورهای شریک (مکزیک، فیلیپین و دیگران) سرمایه‌گذاری می‌کند.
نگرانی‌ها درباره شکنندگی زنجیره‌های تأمین در حوزه دفاعی نیز وزارت دفاع ایالات متحده را بر آن داشته است که اولین «استراتژی صنعتی دفاعی» خود را تدوین کند. کاخ سفید حتی یک «شورای تاب‌آوری زنجیره تأمین» برای هماهنگی و مدیریت طرح‌های مختلف زنجیره تأمین در دولت ایالات متحده تشکیل داده است.

از کارایی به تاب‌آوری، تغییر در سیاست‌های اقتصادی غرب

 آنچه در این تغییر رویکرد دولت ایالات متحده شگفت‌انگیز است، این است که چرا این‌قدر طول کشید؟ جهانی‌شدن به شکلی که انتظار می‌رفت پیش نرفته است. اصول سیاست اقتصادی لیبرال، از جمله رقابت کامل و کارایی، جای خود را به ایده تاب‌آوری در برابر خطرات ناشی از دشمنان، به‌ویژه چین و روسیه داده است.
چین، برای نمونه، هرگز به جدایی امنیت ملی و اقتصادی باور نداشته است. رویکرد آن به پیشرفت ملی نه یک رویکرد تمام‌دولتی، بلکه یک رویکرد تمام‌اجتماعی است. ایده اینکه امنیت ملی و اقتصادی به نوعی جدا هستند، خارج از اقتصادهای لیبرال غربی جایگاهی ندارد. چین مطابق دیدگاه خود از قدرت ملی عمل کرده و از جمله تلاش کرده است از طریق زنجیره‌های تأمین در بخش‌های صنعتی حیاتی، از اجبار اقتصادی جلوگیری کند.
به‌عبارت دیگر، سیاست‌گذاران چینی به نظر می‌رسد شناخت عمیق‌تری از تاریخ خرابکاری در زنجیره تأمین دارند. دولت ایالات متحده می‌تواند با مطالعه دقیق‌تر نمونه‌های موفق خرابکاری‌های گذشته، تغییرات ایجادشده در زنجیره تأمین و تاکتیک‌های جدید دشمنان خود، راهکارهای بهتری برای حفاظت از خود در برابر سوءاستفاده‌های دولتی از زنجیره تأمین در دنیای امروز بیابد. درس‌هایی که تاریخ در این زمینه ارائه می‌دهد، راهنمای ارزشمندی برای مقابله با تهدیدات کنونی است.

خرابکاری در زنجیره تأمین، یک استراتژی قدیمی در هنر جنگ

خرابکاری در زنجیره تأمین دشمنان به قدمت دیپلماسی و جنگ است. در دوره قرون‌وسطی، ارتش‌ها از جاسوسانی که به‌عنوان بازرگان فعالیت می‌کردند، برای کشف خریدهای دشمن استفاده می‌کردند. برای نمونه، منابع آب دشمن را مسموم می‌کردند. در قرن بیستم، زمانی که اطلاعات بریتانیا متوجه شد آلمان نازی از شرکت‌های تجاری پوششی برای جاسوسی استفاده می‌کند، بریتانیایی‌ها تلاش کردند فناوری‌هایی که برلین هدف قرار داده بود را تغییر دهند، هرچند موفقیتی حاصل نشد.
پس از جنگ جهانی دوم، استفاده از زنجیره تأمین برای جمع‌آوری اطلاعات و خرابکاری شکل جدیدی به خود گرفت. در اوایل جنگ سرد، سازمان سیا عملیاتی خلاقانه برای جمع‌آوری اطلاعات از ارتباطات خارجی طراحی کرد. این سازمان با همکاری مخفیانه با یک شرکت سوئیسی به نام «کریپتو اِی‌جی»، دستگاه‌های رمزگذاری دستکاری‌شده‌ای را به کشور‌های ثالث فروخت. این کشورها با این باور که بهترین فناوری بی‌طرف سوئیسی را خریداری کرده‌اند، این دستگاه‌ها را تهیه می‌کردند. این عملیات که با کدنام «روبیکون» شناخته می‌شد و در سال ۲۰۲۰ افشا شد، به دولت ایالات متحده این امکان را داد تا ارتباطات خارجی را مانند یک کتاب باز بخواند.

بعد جدید جاسوسی و خرابکاری در زنجیره تأمین در جنگ سرد

در جنگ سرد متأخر، جاسوسی و خرابکاری در زنجیره تأمین ابعاد تازه‌ای یافت. سرویس‌های اطلاعاتی اتحاد جماهیر شوروی، از جمله کا‌گ‌ب و جی‌آر‌یو، کشورهای غربی را هدف قرار دادند تا حداکثر اطلاعات علمی و فنی را برای پیشبرد استراتژی ایدئولوژیک خود علیه امپریالیسم غربی، به‌ویژه ایالات متحده، به دست آورند. سیاست تنش‌زدایی ریچارد نیکسون و هنری کیسینجر که به بهبود روابط بین شرق و غرب منجر شد، راه را برای گسترش روابط تجاری بین بلوک شوروی و ایالات متحده باز کرد.
اگرچه دولت ایالات متحده فروش فناوری‌های دوگانه به کشورهای آن سمت پرده آهنین را محدود کرد، اطلاعات شوروی از سیاست تنش‌زدایی برای حمله استفاده کرد و با شرکت‌های تجاری پوششی اسرار نظامی و صنعتی غرب را سرقت کرد. در سال ۱۹۸۲، یک مأمور شوروی در بخش اطلاعات علمی و فنی کا‌گ‌ب (خط X) گستردگی و عمق حملات علمی و فنی کا‌گ‌ب به غرب را افشا کرد. این مأمور، ولادیمیر وتروف، از سوی مأموران فرانسوی با نام مستعار «فِروِل» شناخته شد. جاسوسی وتروف به اطلاعات فرانسه و هم‌پیمانانش فرصتی بی‌سابقه برای درک نفوذ پنهانی اتحاد جماهیر شوروی به زنجیره‌های تأمین غرب ارائه داد.

پرونده فِروِل و خرابکاری در زنجیره تأمین بلوک شوروی

 اطلاعات بسیار حساس وتروف، که مبتنی بر حدود ۴,۰۰۰ سند سرقت‌شده بود و اکنون به‌عنوان پرونده «فِروِل» شناخته می‌شود، توسط فرانسوی‌ها در بالاترین سطح به کاخ سفید و جامعه اطلاعاتی ایالات متحده منتقل شد. این پرونده به سازمان سیا و برخی از شرکای اروپایی آن امکان داد تا فراتر از جاسوسی عمل کنند و زنجیره‌های تأمینی را که بلوک شوروی هدف قرار داده بود، خراب کنند. اگرچه جزئیات دقیق این عملیات همچنان نامشخص است، به نظر می‌رسد که عملیات سیا شامل ارائه طراحی دستکاری‌شده شاتل فضایی ناسا، تراشه‌های کامپیوتری معیوب، اطلاعات گمراه‌کننده در مورد فناوری پنهان‌کاری و توربین‌های خراب به دولت شوروی بوده است.

عملیات اینتِرینگ و خرابکاری FBI علیه شوروی

به لطف تحقیقات اخیر زک دورفمن، خبرنگار امنیت ملی، اکنون می‌دانیم که FBI نیز درگیر خرابکاری مشابهی بوده است. در عملیاتی با کدنام «اینتِرینگ»، FBI تضمین کرد که اتحاد جماهیر شوروی «ناخواسته میلیون‌ها دلار کالاهای معیوب آمریکایی را خریداری کند.» دورفمن در مقاله‌ای در مجله پولیتیکو نوشت که FBI از یک تاجر اتریشی با نفوذ، که هویتش تاکنون فاش نشده است، برای «ارسال فناوری‌های معیوب به مسکو و متحدانش، خالی کردن خزانه بلوک شوروی، افشای افسران اطلاعاتی شوروی و همدستان مخفی آمریکایی آن‌ها و آشکار کردن فناوری‌هایی که شوروی به دنبال آن بود، استفاده کرد.» بلغارها هدف اصلی عملیات اینتِرینگ بودند و به لطف FBI، مجموعه‌ای از محصولات میکروالکترونیکی دستکاری‌شده را دریافت کردند.
جنگ سرد قرن گذشته دوران ساده‌تری بود. اتحاد جماهیر شوروی هرگز به‌عنوان یک قدرت اقتصادی بزرگ در صحنه جهانی شناخته نمی‌شد و غرب توانست به‌طور مؤثری آن را به حاشیه براند. اما این موضوع برای چین امروزی صادق نیست و حتی برای روسیه نیز صدق نمی‌کند؛ روسیه که اقتصادش با وجود تحریم‌های غرب پس از حمله تمام‌عیار به اوکراین، مقاومت قابل‌توجهی نشان داده است. اگرچه شباهت‌هایی میان جنگ سرد قرن گذشته و رویارویی ژئوپلیتیکی کنونی میان شرق و غرب وجود دارد، تفاوت‌های اساسی نیز مشهود است. وزن اقتصادی عظیم چین و پیوندهای آن با سایر نقاط جهان طی دو دهه گذشته، این رقابت را بسیار پیچیده‌تر و به گفته کاندولیزا رایس، وزیر امور خارجه پیشین ایالات متحده، احتمالاً خطرناک‌تر از گذشته کرده است.

تحولات در بهره‌برداری از زنجیره‌های تأمین در عصر دیجیتال

 امروزه فضای دیجیتال، بهره‌برداری از زنجیره‌های تأمین را به‌شدت با گذشته متفاوت کرده است. همان‌طور که «شاشانک جوشی»، سردبیر بخش دفاعی اکونومیست، در سپتامبر نوشت: «آنچه پیش‌تر نیازمند شرکت‌های صوری، زیرساخت‌های فیزیکی و عوامل مجهز به ابزارهای خرابکاری بود، اکنون به‌صورت مجازی قابل انجام است.»
برای مثال، می‌توان به هک سولارویندز توسط روسیه اشاره کرد، بزرگ‌ترین نفوذ سایبری شناخته‌شده در ایالات متحده که در اواسط دسامبر ۲۰۲۰ کشف شد. دولت روسیه توانست از طریق یک به‌روزرسانی نرم‌افزاری که توسط شرکتی به نام سولارویندز ارائه شده بود، در شبکه‌های بخش خصوصی و نهادهای فدرال درب‌های پشتی ایجاد کند. ابعاد این هک حیرت‌انگیز بود و شامل بخش‌های کلیدی زیرساخت امنیت ملی ایالات متحده، مانند وزارت انرژی که کنترل اداره ملی امنیت هسته‌ای را برعهده دارد، می‌شد.
بر اساس شواهد موجود، به نظر می‌رسد هک سولارویندز بیشتر با هدف جاسوسی (جمع‌آوری اطلاعات) انجام شده باشد، نه خرابکاری. اما نکته اینجاست: در محیط دیجیتال، تفاوت بین جاسوسی و خرابکاری می‌تواند بسیار ناچیز باشد؛ تفاوتی میان مشاهده، درج بدافزار و فعال‌سازی آن. این تفاوت می‌تواند به اختلافات کدنویسی محدود شود. همان‌طور که «جولیت اسکینگسلی»، پژوهشگر حقوقی ارتش بریتانیا، اخیراً اشاره کرده است، تفاوت بین جاسوسی و خرابکاری، با وجود کمبود تفاوت‌های عملی، از نظر حقوق بین‌الملل اساسی است. به‌طور کلی، حقوق بین‌الملل جاسوسی را (مگر جایی که به‌طور خاص توسط معاهده یا عرف ممنوع شده باشد) مجاز می‌داند، اما خرابکاری را خیر.

رویکرد متفاوت چین در مقایسه با شوروی در بهره‌برداری از زنجیره‌های تأمین

چین رویکردی کاملاً متفاوت نسبت به جمع‌آوری اطلاعات و بهره‌برداری از زنجیره‌های تأمین در مقایسه با شوروی، یا حداقل آنچه در دوران جنگ سرد قادر به انجام آن بود، دارد. به‌جز نفت، شوروی چیز زیادی تولید نمی‌کرد که برای بقیه جهان جذاب باشد؛ همان‌طور که امروز هم در مورد روسیه صدق می‌کند. اما این در مورد جمهوری خلق چین (PRC) صادق نیست. رشد اقتصادی شگفت‌انگیز چین در دو دهه اول قرن بیست‌ویکم و ادغام آن در اقتصاد جهانی، با تولید کالاهای ارزان که جهان به آن‌ها نیاز داشت، تا حد زیادی به جاسوسی صنعتی، که به‌طور مودبانه‌تر «کسب مالکیت فکری» نامیده می‌شود، متکی بود.
برخلاف شوروی و روسیه امروز، که سرقت اسرار آن‌ها معمولاً محدود و متمرکز بر صنایع و بخش‌های خاص غربی است، جمهوری خلق چین از یک رویکرد «کل جامعه» برای جمع‌آوری اطلاعات بهره می‌گیرد.

راهبرد چین در جمع‌آوری اطلاعات فراتر از شوروی

چین از ترکیبی از منابع آشکار و پنهان برای جمع‌آوری اطلاعات بهره می‌گیرد و این فرآیند شامل ادغام منابع باز با روش‌های سنتی جاسوسی انسانی و فنی است. نتیجه این تلاش‌ها، رقیبی برای ایالات متحده – و به‌طور کلی غرب – است که در مقایسه با آن، اتحاد جماهیر شوروی و سرویس‌های اطلاعاتی‌اش به دانش‌آموزانی ابتدایی شبیه‌اند. حزب کمونیست چین (CCP) با به‌کارگیری راهبرد «همگرایی نظامی-مدنی» در راستای مفهوم «امنیت ملی جامع» خود عمل می‌کند.
به‌طور عملی، این مفهوم به معنای استفاده حزب کمونیست از تمام اهرم‌ها و مکانیسم‌های دولت چین، تجارت، ارتش و جوامع دیاسپورای چینی برای جمع‌آوری اطلاعاتی است که در خدمت هدف راهبردی بزرگ پکن یعنی جایگزینی ایالات متحده به‌عنوان قدرت برتر اقتصادی و نظامی جهان قرار گیرد.

تشدید استراتژی چین تحت حکومت شی جین‌پینگ

این استراتژی از زمانی که شی جین‌پینگ قدرت را در چین به‌دست گرفت، بیش از پیش حاد شده است. چین تحت رهبری شی، آشکارا نشان داده که تمایل دارد هرگونه اطلاعات اقتصادی و نظامی مورد نیاز را از غرب به دست آورد. اسناد راهبردی کلیدی چین، مانند «ساخت چین ۲۰۲۵»، صراحتاً حوزه‌های فناوری‌ای را مشخص می‌کنند که چین می‌خواهد در آن‌ها رهبر جهانی باشد؛ حتی اگر لازم باشد با جهشی از ایالات متحده پیشی بگیرد.
فناوری‌هایی که چین هدف قرار داده است، از طریق زنجیره‌های تأمین و در بخش‌های مختلف توزیع شده‌اند. این فناوری‌ها شامل فناوری‌های نوظهور، مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی، زیست‌شناسی مصنوعی، نیمه‌هادی‌ها، هوافضا، فناوری‌های سبز، مخابرات، رباتیک، اتوماسیون و فناوری هسته‌ای می‌شوند. اسناد راهبردی حزب کمونیست چین تصریح می‌کنند که اگر فناوری‌ای نتواند در داخل توسعه یابد، دولت چین اجازه دارد و حتی موظف است آن را از خارج سرقت کند. از دیدگاه پکن، در مأموریت «احیای ملی» پس از یک قرن تحقیر به دست قدرت‌های غربی، همه‌چیز مجاز است.
تحت مجموعه‌ای از قوانین امنیت ملی که روزبه‌روز اقتدارگراتر می‌شوند، حزب کمونیست چین شرکت‌های چینی را موظف می‌کند که هر زمان که از آن‌ها درخواست شود، با سرویس‌های امنیتی و اطلاعاتی دولت همکاری کنند.
این چارچوب زمینه‌ساز تیترهای خبری در سال‌های اخیر بوده است؛ از نگرانی‌ها درباره استفاده حزب کمونیست از «هواوی» و «تیک‌تاک» به‌عنوان بسترهای جمع‌آوری اطلاعات گرفته تا توانایی آن برای نظارت بر جرثقیل‌های بنادر آمریکا و اتهامات جاسوسی توسط «علی‌بابا» در مراکز لجستیکی اروپا. در اکتبر، یک شهروند چینی که در یک شرکت لجستیکی فعالیت می‌کرد، به اتهام انتقال اطلاعات به دستگاه اطلاعاتی چین دستگیر شد. این اطلاعات شامل جابه‌جایی تسلیحات آلمان از فرودگاه لایپزیگ بود.

چالش‌های آمریکا در برابر روش‌های ترکیبی چین

دولت ایالات متحده با رقیبی مواجه است که به‌صورت بنیادین متفاوت عمل می‌کند؛ چین با ادغام تجارت، دولت و ارتش، رویکردی یکپارچه را دنبال می‌کند. در مقابل، آمریکا به‌نظر می‌رسد با یک دست بسته وارد رقابت شده است. یکی از مسائل ایدئولوژیک کلیدی در اینجا برجسته است؛ برخلاف برخی از شرکای غربی، دولت آمریکا برای منفعت شرکت‌های آمریکایی به جاسوسی صنعتی دست نمی‌زند. البته همواره این‌گونه نبوده است. به گفته یکی از مقامات سیا، که به شرط ناشناس ماندن صحبت کرده، ممنوعیت واشنگتن برای جاسوسی صنعتی پس از جنگ سرد و در دهه ۱۹۹۰ اعمال شد.

مزایا و معایب جاسوسی صنعتی دولتی

هر دو طرف بحث درباره جاسوسی صنعتی دولتی مزایا و معایب خاص خود را دارند. از یک سو، استفاده از قابلیت‌های گسترده دولت آمریکا برای مزیت‌دهی به شرکت‌های داخلی، نوعی سرمایه‌داری رفاقتی به‌نظر می‌رسد. از سوی دیگر، کشورهای غربی مانند فرانسه و اسرائیل، محدودیت چندانی میان اطلاعات و تجارت قائل نیستند؛ چه رسد به چین.
شاید زمان آن فرا رسیده باشد که دولت ایالات متحده در ممنوعیت موجود بر جاسوسی صنعتی بازنگری کند. آیا باید همچنان اصول نظری اقتصادی را به بهای آسیب به رفاه خود حفظ کنیم؟
عموم مردم نمی‌دانند که آیا ایالات متحده به تخریب زنجیره تأمین کشورهای خصمانه، مشابه پرونده «FAREWELL»، دست زده است یا خیر. البته نیازی هم نیست بدانند. اما می‌توان حدس زد که برخی مقامات در گوشه‌های جامعه اطلاعاتی آمریکا حداقل به این ایده‌ها فکر کرده‌اند. به گفته یک مقام ارشد سابق سیا، که خواست نامش فاش نشود، این سازمان واحدی مخصوص عملیات زنجیره تأمین دارد. شاید روزی آرشیوها اقدامات مخفی آمریکا را آشکار کنند.
با این حال، هرگونه موفقیت تاکتیکی از طریق عملیات مخفی آمریکا، برای مقابله با روش‌های همه‌جانبه و قاطعانه چین کافی نیست. خدمات اطلاعاتی چین از صنایع هوافضای آمریکا گرفته تا سرمایه‌گذاری‌های خطرپذیر و استارتاپ‌های سیلیکون‌ولی را هدف قرار می‌دهند. آگاهی و نیت نقطه شروع خوبی است، اما در این رقابت، فرهنگ آمریکا که شرکت‌ها را به‌عنوان منابع ملی نمی‌بیند، یک مانع جدی است. این در حالی است که نوآوری در بخش خصوصی، مدت‌ها محرک قدرت آمریکا بوده است.

ضرورت رویکردی جامع و مشترک در مدیریت زنجیره تأمین جهانی

با توجه به تحولات عمیقی که در زنجیره‌های تأمین جهانی در حال وقوع است، نیاز به رویکردی جامع، مشارکتی و پیشگیرانه احساس می‌شود. سیاست‌گذاران، صنایع و جوامع اطلاعاتی باید متحد شوند تا شبکه‌های تأمین مقاوم، امن و کارآمدی را برای آینده طراحی کنند.
برای دستیابی به این هدف، دولت باید نگرش خود را در مورد شرکت‌ها تغییر دهد. دولت باید آن‌ها را به‌عنوان شرکای واقعی و نه صرفاً «تأمین‌کننده» تلقی کند.

تجربه در زنجیره‌های تأمین

 یک نمونه روشن، زنجیره‌های تأمین است. معمولاً دستگاه‌های دولتی ترجیح می‌دهند راه‌حل‌های سفارشی ایجاد کنند در حالی که راه‌حل‌های تجاری پیشرفته قبلاً وجود دارند. در اغلب موارد دلیل این کار، اعتقاد منحصر به فرد بودن نیازهای دولتی است. البته به‌ویژه در زمینه زنجیره‌های تأمین، این‌طور نیست. شرکت‌های بزرگ خودروسازی، شرکت‌های حمل‌ونقل جهانی و خرده‌فروشان چندملیتی همگی با مشکلاتی در مقیاس و پیچیدگی مشابه دستگاه‌های دولتی روبه‌رو هستند. راه‌حل‌های تجاری مقیاس‌پذیر سرعت و نوآوری چشمگیری در زنجیره‌های تأمین بدون نیاز به مراکز تحقیقاتی دولتی ایجاد می‌کنند. این مراکز به‌طور قطع پر از افراد نابغه هستند، اما از نظر اقتصادی بازسازی آنچه در بخش خصوصی با مقیاس موجود است، برای بازدهی سرمایه‌گذاری دولتی بسیار دردناک است و اغلب محصولی ضعیف‌تر به همراه دارد.
برخلاف قرن گذشته، این‌بار دیگر دولت ایالات متحده نیست که فناوری‌های نوظهور را توسعه می‌دهد، بلکه این بخش خصوصی است که در حال توسعه فناوری‌هایی است که زندگی ما را در این قرن تغییر خواهد داد. مانند فناوری‌های هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و زیست‌شناسی سنتتیک. حدود ۸۵ درصد از زیرساخت‌های حیاتی ایالات متحده در حال حاضر در اختیار بخش خصوصی است. به ندرت، دولت ایالات متحده از یک بخش یا کسب‌وکار بیشتر از خود کسب‌وکارها آگاه است. این امر به‌ویژه برای فناوری‌های نوظهور و زنجیره‌های تأمین مرتبط با آن‌ها صدق می‌کند.
گام‌های پیش رو برای امنیت و توسعه اقتصادی پایدار با پرداختن به این چالش‌های چندوجهی به‌طور مستقیم، می‌تواند مسیر را برای اقتصادی امن، پایدار و پررونق‌تر در عصر هوش مصنوعی و تحول دیجیتال هموار کند. نقطه شروع باید این حقیقت ساده باشد: در شرایط کنونی، امنیت ملی، امنیت بخش خصوصی است.


کد مطلب: 15984

آدرس مطلب :
https://www.naftara.ir/fa/report/15984/جنگ-های-جاسوسی-زنجیره-های-تأمین-اقتصاد-جهانی-مزایا-معایب-صنعتی-دولتی

نفت آرا
  https://www.naftara.ir