هم اسرائیل و هم ایران مشتاق هستند تا آنچه را «اثر بازدارندگی» نامیده میشود، که از طریق حملات تلافیجویانه بهدست میآید، بازسازی کنند. آنها معتقدند که این بازدارندگی توانایی آنها را در ترساندن یکدیگر تقویت کرده و قدرت طرف مقابل را محدود میکند؛ چیزی که جرمی شاپیرو، دیپلمات سابق آمریکایی، آن را «مردانگی ژئوپلیتیکی» نامیده است.
نویسنده: استیون ارلانگر Steven Erlanger، خبرنگار ارشد دیپلماتیک نیویورک تایمز در اروپا و مقیم در برلین است. او از بیش از ۱۲۰ کشور، از جمله تایلند، فرانسه، اسرائیل، آلمان و اتحاد جماهیر شوروی سابق گزارش تهیه کرده است. ارلانگر، رئیس پیشین دفتر بیتالمقدس نیویورک تایمز، همچنین تحولات انقلاب اسلامی را پوشش داده و سالها درباره منطقه گزارش نوشته است.
نفت آرا:پس از حملات اسرائیل در روز شنبه، ایران با یک دوراهی روبهروست. اگر واکنش نشان دهد، با خطر تشدید بیشتر اوضاع مواجه است، آن هم در زمانی که اقتصادش دچار مشکل است، متحدانش در ضعف هستند، آسیبپذیری نظامی آن آشکار شده و موضوعات دیگر سیاسی نیز در جریان است. اگر واکنش نشان ندهد، ممکن است در برابر همان متحدان و نیز در برابر صداهای تهاجمیتر و قدرتمندتر داخلی ضعیف به نظر برسد.
ایران هماکنون در میانه یک جنگ منطقهای است. از زمان حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل به سرعت اقدام به ضربه زدن به این گروه نظامی در غزه و دیگر نیروهای نیابتی ایران، از جمله حزبالله، حوثیها و متحدان آن در سوریه و عراق کرده است.
این گروهها «دفاع پیشانی» ایران علیه اسرائیل را شکل میدهند که هسته بازدارندگی ایران به شمار میرود. پاسخ شدید نظامی اسرائیل از ۷ اکتبر به بعد این گروهها را به شدت ضعیف کرده است و این امر به ضعف و آسیبپذیری ایران نیز میافزاید.
مقامات ایرانی به وضوح اعلام کردهاند که تمایلی به جنگ مستقیم با اسرائیل ندارند. آنها میخواهند متحدان خود، موسوم به «حلقه آتش» اطراف اسرائیل را حفظ کنند. پس از حمله اسرائیل، تهران روز شنبه آشکارا، تأثیر این حمله را کماهمیت جلوه داد و برنامههای عادی را از تلویزیون پخش کرد. ایران بلافاصله وعده انتقام جدی نداد، بلکه تنها بر حق خود برای اقدام دوباره تأکید کرد.
در عین حال، ایران با مشکلات عظیم اقتصادی روبهروست که آن را از وارد شدن به یک جنگ طولانی و پرهزینه با اسرائیل بازمیدارد.
نظام اسلامی همچنین با نارضایتیهای جدی داخلی به دلیل افزایش قیمتها و حکومت سختگیرانهاش روبهروست، که این موضوعات در هر تصمیمگیری برای واکنش تأثیرگذار هستند. این نظام هم به نابودی اسرائیل پایبند است و هم به حفظ قدرت خود در کشوری پیچیده که بهطور فزایندهای در آن محبوبیت ندارد.
به گفته تحلیلگران، این یکی از دلایلی است که رهبر معظم، آیتالله علی خامنهای، پس از فوت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری سختگیر، در یک سانحه هوایی، اجازه انتخاب یک رئیسجمهوری معتدلتر همچون مسعود پزشکیان را داد. در پسزمینه ناآرامیهای داخلی، آقای پزشکیان برای مذاکرات جدید در مورد برنامه هستهای ایران به منظور لغو تحریمهای اقتصادی تلاش کرده است، اقدامی که احتمالاً تنها با اجازه رهبر معظم امکانپذیر خواهد بود.
برنامه هستهای خود به تنهایی یک معضل است. آسیبهایی که در سال گذشته به متحدان ایران وارد شده و ضعفهای فنی و نظامی آشکار آن در مقایسه با اسرائیل، فشار بیشتری بر ایران وارد میکند تا برنامه هستهای خود را پیش ببرد و به دنبال ساخت بمب باشد.
صداهای قدرتمندی در ایران هستند که استدلال میکنند بهترین عامل بازدارنده در برابر اسرائیل و ایالات متحده، داشتن سلاح هستهای است؛ همانطور که اسرائیل خود نیز دارای چنین جنگ افزاری است. اما ایران همچنین آگاه است که مجموعهای از رؤسای جمهوری آمریکا وعده دادهاند که از دستیابی ایران به سلاح هستهای عملیاتی جلوگیری کنند.
صرفنظر از سنجش های نهایی ایران، امید به پرهیز از یک جنگ بزرگتر به معنای امکانپذیر بودن آن نیست.
هم اسرائیل و هم ایران مشتاق هستند تا آنچه را «اثر بازدارندگی» نامیده میشود، که از طریق حملات تلافیجویانه بهدست میآید، بازسازی کنند. آنها معتقدند که این بازدارندگی توانایی آنها را در ترساندن یکدیگر تقویت کرده و قدرت طرف مقابل را محدود میکند؛ چیزی که جرمی شاپیرو، دیپلمات سابق آمریکایی، آن را «مردانگی ژئوپلیتیکی» نامیده است.
در هفته گذشته، همانطور که انتظار میرفت، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، گفت: «در صورت حمله اسرائیل، شکل پاسخ ما متناسب و حسابشده خواهد بود.»
اما این حملات رفت و برگشت، هرچند با دقت تنظیم شده باشند، بهسادگی میتوانند به خشونت گستردهتر تبدیل شوند، اگر بهطور تصادفی یک بیمارستان یا مدرسه هدف قرار گیرد و تلفات غیرنظامی قابل توجهی رخ دهد.
همانطور که دانیل سی. کرتزر Daniel C. Kurtzer و آرون دیوید میلر Aaron David Miller این هفته در فارین پالیسی نوشتند: «یک پاسخ تلافیجویانه فزاینده، احتمالاً اسرائیلیها را وادار میکند تا دایره اهداف خود را گسترش دهند و حداقل زیرساختهای اقتصادی را نیز در آن بگنجانند... به سادگی میتوان تصور کرد که این به یک تشدید منطقهای منجر شود که شامل حملات ایران به زیرساختهای نفتی عربستان نیز می شود.»
اما ایران ممکن است همچنین به توصیههای آمریکا و بریتانیا مبنی بر پایان دادن به این دور از حملات گوش دهد، زیرا گفتوگوها برای آتشبس در غزه و لبنان سرعت گرفته است. علی واعظ، مدیر پروژه ایران در گروه بینالمللی بحران، در شبکه ایکس نوشت که واکنش اسرائیل «بهطور قابلتوجهی قویتر» از واکنش ماه آوریل بود.
به گفته مقامات اسرائیلی، اسرائیل به پدافند هوایی و سایتهای تولید موشک در سه استان ایران حمله کرد و همچنین اهدافی را در عراق و سوریه مورد حمله قرار داد. اما از زیرساختهای اصلی، انرژی و سایتهای هستهای اجتناب کرد.
به گفته واعظ، پرسش اصلی ساده است: «آیا تهران این ضربه را خواهد پذیرفت و تلاش خواهد کرد که خط پایانی بر این مبادله بکشد، یا دوباره سطح تنش را با واکنش متقابل افزایش خواهد داد؟»
برای ایران، استدلال بهسود کاهش سطح تنش، بسیار قوی است. اما صداهای قدرتمندی مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود دارند که بهطور منظم خواستار پاسخی تهاجمیتر هستند.
دیوید ماکوفسکی David Makovsky، پژوهشگر مؤسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، میگوید که تمایل واشنگتن و اسرائیل نیز این است که درگیری با ایران «دوباره به جنگ سایهوار و نه جنگ آشکار تبدیل شود.» او افزود: «در دنیای امروز، این یک دستاورد است. شما دشمنی را پایان نمیدهید، اما آن را تحت کنترل درمیآورید.»
صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه در چتم هاوس Chatham House، میگوید که انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر نیز عاملی تأثیرگذار است. او میافزاید: «اگر ایران بخواهد از یک درگیری گستردهتر پیش از انتخاباتِ ناروشن آمریکا جلوگیری کند، باید ضربه را بپذیرد و یک بازی راهبردی بلندمدت مبتنی بر دیپلماسی و ایجاد فرصتهای احتمالی از جانب غرب را دنبال کند.»
وکیل می گوید که با کماهمیت جلوه دادن تأثیر حمله و تلاش برای برقراری آتشبس، «ایران تلاش خواهد کرد تا شرایط را به نفع خود تغییر دهد و از ضعف نظامی خود بهعنوان فرصتی برای گشایش دیپلماتیک استفاده کند.»