به گزارش نفتآرا به نقل از روزنامه جوان، پیش از آغاز جنگ ۲۰۰۳میلادی، حامیان اشغال عراق معتقد بودند که این جنگ برای نفت نیست. آنها با اشاره به سوابق اشغال همسایگان از سوی صدام حسین، حمایت بغداد از تروریسم و تولید سلاحهای کشتار جمعی معتقد بودند که رژیم وی باید نابود شود. جورج دبلیو بوش اعلام کرده بود که در ۶۰ سال اخیر اقدامات دولتهای غربی نتوانسته است به توسعه آزادی در خاورمیانه منجر شود. همچنین امنیت ما نیز با این راهبرد صلحجویانه محقق نشده است. ثبات در درازمدت را نمیتوان با هزینهکردن آزادی به دست آورد.
صرفنظر از اینکه جنگ عراق را جنگی برای نفت بدانیم یا ندانیم، این موضوع قابل انکار نیست که نفت تأثیر زیادی در آغاز این جنگ داشته است. دولت عراق در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی کشور کویت را به عنوان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت دنیا اشغال کرد. صدام حسین چند ماه پیش از اشغال کویت، رهبران عربستان سعودی را نیز تهدید کرده بود. این اقدامات صدام حسین تهدیدی برای امنیت خلیجفارس به عنوان مهمترین منطقه تولیدکننده نفت دنیا به شمار میرفت.
سلطه برای نفت
در آن زمان، عراق دارای ذخایر عظیم نفت خام بود. وزارت انرژی ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ میلادی اعلام کرده بود که ذخایر نفت این کشور خاورمیانه ۱۱۲میلیارد بشکه است. در مقابل، ایالات متحده یک بازیگر کوچک در بازارهای جهانی انرژی بود. بدین ترتیب حتی اگر دلیل این حمله را مقابله با تروریسم یا توسعه نظامیگری صدام یا تهدید به هرج و مرج در خاورمیانه بدانیم، در سال ۲۰۰۳ میلادی ایالات متحده و غرب تلاش کردند تولید نفت عراق را کنترل کنند.
آلن گرین اسپن، رئیس اسبق فدرال ریزروز در خاطرات خود در سال ۲۰۰۷ میلادی نوشته بود: من میخواهم نکته تلخی را بگویم که همه میدانند. جنگ عراق تا حدود زیادی برای سلطه بر نفت بود.
در همان سال، سناتور چوک هاکل از حزب جمهوریخواه و نماینده ایالت نبراسکا در دانشگاه حقوق کاتولیک گفت: مردم میگویند که ما برای نفت نمیجنگیم، البته ما برای نفت میجنگیم. این حقیقت را نمیتوان انکار کرد.
به سال ۲۰۱۹ میلادی میرویم. در سایه انقلاب شکست هیدرولیک، امریکا امروز بزرگترین تولیدکننده نفت دنیاست. تولید نفت این کشور به نسبت یک دهه قبل دو برابر شده است. اگر در دوره بوش پسر پنتاگون با ۱۳۵ هزار سرباز، عراق را اشغال کرده بود، اما با رشد تولید نفت شیل، امریکا به سوی استقلال انرژی گامهای بلندی برداشت.
اگرچه در سایه همگی ویروس کرونا تعداد دکلهای حفاری و عملیات شکست هیدرولیک کاهش یافته است، اما همچنان آنها نماد موفقیتهای حوزه انرژی نسبت به یک دهه قبل محسوب میشوند.
تغییر پازل امریکا
برندا شافر، از اساتید دانشکده نیروی دریایی ایالات متحده میگوید: تولید نفت و گاز ایالات متحده در یک دهه اخیر، نقش کلیدی در تأمین امنیت انرژی ایالات متحده و دنیا داشته است. در سایه رشد تولید نفت ایالات متحده در نیمه نخست دهه گذشته میلادی، دولتهای اوباما و ترامپ توانستند نفت ایران را از بازارهای جهانی خارج کنند، بدون اینکه شاهد افزایش قابل توجهی در قیمت نفت باشیم.
این تغییر در قدرت نفتی به اصلاحات در سیاست خارجی ایالات متحده نیز منجر شده است. آیا دخالتهای امروز امریکا در خاورمیانه همانند دو دهه پیش است؟ اگر جنگ نیابتی ایران و عربستان سعودی در یمن تهدید مستقیم برای میادین نفتی عربستان سعودی بود، آیا ۱۰۰ هزار سرباز امریکایی به کار گرفته میشدند؟
کارستن پیفاو، اقتصاددان و بنیانگذار گروه اگریترا میگوید: به نظر من ۸۰ درصد دلیل حضور امریکا در سال ۲۰۰۳ میلادی در عراق موضوع نفت و ماشین جنگی بود. اگر اشغال عراق روی نمیداد، امریکا در آن زمان از استقلال انرژی و میزان کنونی تولید نفت برخوردار بود.
کاهش وابستگی
جنگ عراق راه را برای حضور شرکتهای غربی و نه لزوماً امریکایی در خاورمیانه هموارتر کرد. در سیاست خارجی امروز ایالات متحده، وابستگی انرژی نقش اندکی دارد.
در این شرایط امریکا میتواند با آزادی بیشتری با دولتهایی نظیر ایران رویارویی کند، چراکه تهدیدهای ناشی از توقف عرضه نفت خلیجفارس کاهش چشمگیری یافته است.
همچنین با تبدیل شدن ایالاتمتحده به یکی از بزرگترین صادرکنندگان الانجی دنیا، روسها نمیتوانند همانند گذشته از خط لولههای صدور گاز طبیعی به عنوان ابزاری برای پیشبرد سیاستهای خارجی تهاجمی خود در قاره اروپا بهره ببرند.
تعدادی از کارشناسان سیاستهای خارجی از سیاستهای انرژی داخلی دولت بایدن انتقاد کردهاند. آنها معتقدند توقف ساخت خط لوله کی استون ایکس ال، دستورهای ریاستجمهور را برای محدودکردن تولید نفت از اراضی فدرال و اعلام کاهش انتشار کربن به میزان ۵۰ درصد میتواند به کاهش رقابتپذیری نفت و افزایش وابستگی به منابع خارجی منجر شود. همچنین با وجود افزایش تنشها میان مسکو و کیف، دولت بایدن همچنان تمایلی به تحریم خط لوله نورد استریم۲ ندارد.
با وجود نیاز دنیا به نفت و گاز در چند دهه آینده، کاهش سریع میزان سرمایهگذاری در این صنعت میتواند پیامدهای نگران کنندهای داشته باشد. همچنین در سایه کاهش تولید نفت و گاز ایالات متحده، امریکاییها بار دیگر در آینده نزدیک به واردکننده خالص انرژی تبدیل خواهند شد. این شرایط به کاهش امنیت انرژی جهانی و قدرتمندتر شدن روسیه و دولتهای خاورمیانه منجر میشود. امریکاییها در بلندمدت وادار خواهند شد تا از منابع ناپایدار نفت وارد کنند.
از سوی دیگر اختصاص چند تریلیون دلار برای تولید انرژیهای تجدید پذیر در امریکا تا حدود زیادی به توسعه شرکتهای چینی منجر شده است.
افزایش واردات انرژیهای تجدیدپذیر نظیر خورشیدی، بادی و باتری به کاهش امنیت انرژی ایالات متحده و افزایش رویارویی با چینیها منجر شده است. رهبران پکن بخش اعظمی از موادخام و عناصر کلیدی مورد نیاز برای تولید انرژیهای تجدید پذیر را در اختیار دارند.
امریکاییها تا چند دهه آینده، همچنان به نفت نیاز خواهند داشت، اما آنها دیگر برای سلطه بر میادین نفتی، جنگ جدید را آغاز نخواهد کرد. این اتفاق به افزایش صلح و ثبات در خاورمیانه و سایر مناطق دنیا منجر خواهد شد. هرچند شرایط فرارو بر امنیت انرژی ایالات متحده نیز تأثیرگذار خواهد بود.