در عرض یک سال گذشته گاز طبیعی چندان در چرخه تقاضا، کالایی اقتصادی و گیرایی به نظر نمیرسید و در طی بیش از نیم سال اول سال ۲۰۲۰ قیمت گاز طبیعی زیر ۲ دلار بود. نوید زمستان سرد در شش ماه دوم قیمتهای جهانی را تا مرز ۳/۵ دلار برای هزار فوتمکعب رشد داد با اینحال قیمت متوسط گاز طبیعی در طی سال ۲۰۲۰ تقریباً ۲/۱۷ دلار بوده است.
به گزارش اختصاصی نفت آرا، از همین جهت هزینههای حفاری باید به زیر ۲ دلار برای هر هزار فوتمکعب کاهش پیدا میکرد تا صرفه اقتصادی و جذابیت سرمایهگذاری در گاز طبیعی تداوم پیدا کند؛ لیکن تنها کاهش هزینهها چراغ بازار پررونق گاز طبیعی را روشن نمیکند.
با وجود آنکه گاز طبیعی بهعنوان سوختی پاک برای آینده مطرح میشود؛ ولی این سوخت ارزشمند با چالشهایی نیز روبهرو است. هم اکنون گاز طبیعی بیشتر به عنوان یک سوخت در ایران مطرح است و کشور ما باید نگاه مدبرانه به فرصتهایی داشته باشد که میتواند بهعنوان محرکهای بازار گاز طبیعی به جذب سرمایهگذاری بلندمدت و انبوه کمک کندو از هدررفت و فرصتسوزی این گنجینه با ارزش جلوگیری شود.
حال مسئله این است که توجه به چه رویکردهایی تحولی در بازار گاز طبیعی ایجاد خواهد کرد؟ و چگونه میتوان گاز طبیعی را به جایگاه اصلی خود رساند؟
ایران بزرگترین ذخایر گازی جهان با حجم ۳۵ تریلیون مترمکعب را در اختیار دارد و بعد از آن کشور روسیه با ذخیره ۳۲/۶ و قطر با ۲۴/۵ تریلیون مترمکعب در ردههای بعدی جای گرفتهاند. در حدود ۴۳ درصد گاز طبیعی جهان در خاورمیانه جای گرفته است و ۱۴ درصد مصرف گاز طبیعی دنیا نیز در این همین منطقه مصرف میشود. بعد از خاورمیانه اروپای شرقی با سهم ذخیره ۲۹ درصدی گاز و پس از آن بقیه مخازن گاز دنیا هر کدام با سهمی از ۸ تا ۲ درصد بهعنوان منابع توزیع گاز مطرح هستند.
پس از هیدروژن میتوان گاز طبیعی را بهعنوان پاکترین نوع سوخت فسیلی معرفی کرد. هر چقدر این گاز با کیفیت بیشتر فرآوری شود شعله آن نیز با رنگ آبیتری میسوزد تا حدی که گاز که در بخش خانگی ایران مصرف میشود شامل بیشترین سهم متان است.
حدود دوسوم گاز تولید کشور در مجتمع گاز پارس جنوبی تصفیه میشود. با اینکه دو سوم مساحت میدان گاز پارس جنوبی در میدانهای قطر جای گرفته است؛ ولی در طول زمان ایران توانسته سهم برداشت خود را به حد قابلتوجهی رشد دهد و در همین راستا تا پایان امسال به برداشت ۷۵۰ میلیون مترمکعب خواهد رسید.
افزایش تولید گاز طبیعی، علاوهبر توزیع بیشتر گاز برای مصارف خانگی باعث شده گاز طبیعی بهعنوان جایگزین مناسبی برای سوخت مایع نیروگاهها نیز مطرح شود. گاز طبیعی مقدار مصرف سوخت مایع را در عرض ۷ سال به یک سوم کاهش داده است. مزیت دیگر امکان صادرات است که باعث شده ایران بتواند ۸۰ میلیون مترمکعب در روز گاز طبیعی صادر کند.
گرما در زمستان یک محرک عالی برای بازار گاز طبیعی است. هر چند این عامل باعث رشد اندک قیمتها میشود؛ ولیکن میتواند قیمتهای آینده را در بازار متوسط افزایش دهد. در سال جاری کرونا نیز در مصرف انرژی موثر بود که باعث شده زمستان متفاوتی در مصرف گاز طبیعی را تجربه کنیم. بهعنوان مثال، در مازندران که کرونا شیوع گستردهای دارد و شهروندان در حال تجربه موج سوم آن هستند، شاهد ۱۰۰ مگاوات افزایش مصرف روزانه برق نسبت به سال گذشته هستیم. شیوع کرونا حتی در مصرف آب نیز باعث رشد ۳۰ درصدی شده است که باز هم بهمعنای نیاز به تولید برق و سوزاندن گاز بیشتر است.
مصرف گاز خانگی در ایران بهراحتی از مرز ۶۰۰ میلیون مترمکعب میگذرد و همین مصرف هولناک ریشه اصلی تلاشها برای کاهش مصرف برق در زمستان سال جاری است. برای داشتن تصور بهتری از عمق فاجعه باید گفت که این سطح مصرف گاز طبیعی معادل مصرف کل اتحادیه اروپا است.
فصل سرما تنها چند ماه دوام دارد و جایگزینی دمای معتدل و گرم بجای هوای سرد، باعث میشود رشد تقاضا در سرما بهعنوان تزی چندان کارسازی برای رشد قیمت گاز در نظر گرفته نشود. مضاف بر اینکه پتانسیل ارزشآفرینی گاز طبیعی و صرف آن تنها برای مصارف خانگی خود یک اشتباه راهبردی بزرگ است؛ بلکه حداقل رسالت بزرگ گاز طبیعی میتواند تولید برق باشد.
ایران از بزرگترین تولید کنندگان برق حرارتی در دنیا است. حدود ۸۰ درصد برق ایران توسط نیروگاههای حرارتی تامین میشود. در هر سه نوع نیروگاههای بخاری، گازی و سیکل ترکیبی مصرف گاز طبیعی یکی از گزینههای برتر است. گاز طبیعی بهعنوان یک انرژی پاک و دوستدار محیط زیست شناخته میشود و نیروگاههای تولید برق ۳۶ درصد گاز کشور را به خود اختصاص دادهاند.
هر سال شاهد افزوده شدن یک میلیون مشترک جدید به گروه مشترکان خانگی برق هستیم که نیاز به تولید برق مستمر و پایدار را ایجاد میکند؛ اما این نیز نباید لزوما بهمعنای افزایش تقاضای گاز طبیعی بهشمار آید.
در تولید برق دو مبحث مهم باید در نظر گرفته شود، یکی فرسودگی و طول عمر نیروگاهها و دیگری شیوه تولید برق است که هر دو این موارد با مصرف انرژی و راندمان تولید در ارتباط است.
طبق تخمینها و شرایط خاص ایران، نیروگاههای برق برای واحد بخاری طول عمری معادل ۴۵ سال و برای واحدهای سیکل ترکیبی و گاز طول عمری معادل ۳۰ سال در نظر گرفته میشود. هر چه عمر نیروگاه بیشتر شود، راندمان تولید کاسته میشود و نیروگاه با نیاز به تعمیرات متوالی علاوه بر کاهش کارآمدی و راندمان باعث وقفه در روند تولید برق میشود که هم اکنون تاثیرات آن در قطعی برق شهرها تجربه میکنیم.
از آن سو تمایل به استفاده از نیروگاههای سیکل ترکیبی که راندمان تولید برق را تا ۴۵ درصد افزایش میدهند، میتواند یک راهکار مناسب برای تولید برق بهصرفه باشد که البته بهنوبهخود باعث کاهش مصرف سالانه سوخت تا ۱۲ میلیارد مترمکعب میشود.
بخش تاثیر گذار دیگر روشهای بهینه و جدید تولید برق است که تقاضا برای سوختهای فسیلی حتی گاز طبیعی را کاهش میدهد. برآوردها نشان میدهد انرژیهای تجدیدپذیر همچون خورشید، باد، برقآبی، زیستتوده و زمین گرمایی پتانسیلی در حدود ۱۲۱ هزارمگاوات برق در ایران فراهم کرده است؛ درحالیکه در سختترین شرایط مصرف برق ایران حدود ۶۰ هزار مگاوات در روز است.
در حال حاضر نیز باتوجهبه گسترش استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر و تولید ۸۴۷ مگاوات برق نیز شاهد کاهش مصرف ۱۶۰۰ میلیون مترمکعب گاز طبیعی هستیم. از این حجم تولید برق، سهم نیروگاه خورشیدی ۴۸ درصد و نیروگاه بادی ۳۵ درصد است. پس بازهم باید به دنبال رویکردی باشیم که جاذبه کافی برای جذب سرمایهگذاری در سالهای آتی را داشته باشد، بدون آنکه گاز طبیعی بهعنوان سرمایه ملی تنها برای گرمایش یا حتی سوخت نیروگاه در ایران استفاده شود. از این جهت اهمیت خصیصههای در گاز طبیعی که جایگزینی نداشته باشد بیشتر مورد توجه میگیرد.
برآوردها نشان میدهد که مصرف گاز در آینده از نفت پیشی خواهد گرفت و سرآمد محصولات گازی نیز گاز مایعشده (LNG) خواهد بود. در بخش تولید LNG که جایگزینی برای آن وجود ندارد، روند رشد پایدار خواهد بود، به شرطی که با نگاهی به بازارهای خارجی و جذب تقاضای بیشتر قیمتهای بالاتری محقق شود.
گاز علاوه بر نقش مهم در تولید انرژی در صنعت پتروشیمی بهعنوان یک ماده خام باارزش نیز شناخته میشود. گاز طبیعی بهمعنای امکان تولید آلکانهایی همچون بوتان، پروپان، اتان، گوگرد و میعانات گازی است که بازار پرسود و به دور از مشکلات تحریم را به ارمغان میآورند.
امروزه ایران حدود یک میلیارد و ۳۰ میلیون مترمکعب در روز گاز تولید میکند، درحالیکه توان فرآورش حدود ۱۰۰ میلیون مترمکعب دیگر در صورت تامین خوراک گاز در پالایشگاههای ایران وجود دارد. برآورد میشود در سال آینده نیز پالایشگاه جدیدی به ۱۸ پالایشگاه کشور افزوده شود و این به معنای فرصتهای بسیار جذاب برای تحول در بازار گاز طبیعی است.
البته شرایط سیاسی خاص و رقبای قدرتمند ایران در بازار گاز طبیعی، نیاز به تدابیر هوشمندانه و تحلیل عمیقتر بازارها را اجتنابناپذیر میکند. در بازار LNG آمریکا و روسیه و حتی قطر بهطور جدی فعالیت دارند. تولید گاز مایع شده آنقدر در بازار گاز طبیعی اهمیت دارد که ایجاد واحدهای کوچک مقیاس نیز به یکی از گزینههای قابلتوجه روی میز برنامه و چشمانداز انرژی تبدیل شده است. از همین جهت کاهش حجم گاز و سردسازی (LNG)، تبدیل گاز طبیعی به فرآورده و محصولات به معنای تصاحب سهم بیشتری از بازارهای دوردست برای همه رقبا رویکردی کلیدی بهشمار میرود.
در این بین فاصله جغرافیای بین مناطق متقاضی مصرف گاز طبیعی و منابع عمده ذخیر آن باعث شده تشکلها و اتحادهای خاصی بین دول مختلف ایجاد شود تا همه کشورها بتوانند از مزایای مصرف این حامل انرژی ارزشمند استفاده کنند که نماد این همکاریها احداث خطوط لوله انتقال گاز طبیعی است. بنابراین خطوط لوله گاز نهتنها بهعنوان محرک کلیدی در بازار گاز طبیعی؛ بلکه نقشی استراتژیک و بهعنوان بازوهای سیاسی کشورهای صاحب ذخایر گاز عمل میکند. بهعنوان مثال گاز ایران غیرمستقیم از طریق لوله به اروپا نیز فرستاده میشود که تعدیل کننده تسلط اقتصادی و سیاسی فروش گاز روسیه به اروپا و یک گزینه محبوب برای کشورهای اروپایی است.
درواقع بازارهای دوردست از طریق خطوط لوله و با کمک فناوری دیگر کشورها نیز قابل دسترسی است. خطوط لوله گاز از آن جهت برای ایران اهمیت دارند که فناوری تولید LNG در ایران همیشه با سنگاندازی آمریکا روبهرو بوده است. توجه به کشورهایی همچون عمان که با محدودیتهای ذخایر گاز روبهرو هستند؛ ولی بهواسط داشتن فناوری تولید مایعسازی گاز توانستهاند در بازار شرق دور برای خود جایگاه دستوپا کنند، یکی از رویکردهایی است که باید جدی گرفته شود. از آنجاکه عمانیها برای تامین تعهدات قراردادی خود نیازمند خوراک گازی هستند؛ پس اجرای خط لوله جدید گاز طبیعی میتواند گزینه جالبی برای ایران است.
کلید درک ارزش بازار گاز طبیعی، حرکت به سوی طراحی و اجرای سیاست انرژی ملی است تا هر چه زودتر زیان اقتصادی از دست دادن فرصتها و منافع صادرات گاز طبیعی برای سودآوری بیشتر در بلند مدت کاهش پیدا کند.
در حقیقت مصرف بالای گاز طبیعی امروز آن هم به این نحو، قربانی بیتدبیری دیروز است. نباید گذاشت تنها تقاضای مصرف داخلی نحوه مدیریت تولید و نحوه مصرف گاز طبیعی در ایران را رهبری کند و توجه به برنامهریزی بلند مدت امری بسیار جدی است.
کشور ما به واسطه پتانسیل بالای فازهای پارس جنوبی از هم اکنون باید به فکر کشف راهبردهای مناسب برای تقویت بازار فروش خارجی و البته بهره بردن از ثمرات سیاسی و اقتصادی گاز طبیعی باشد. بدون این راهبردهای کلان، نگرشهای مقطعی همچون تامین نیاز داخلی کشور آنهم مبتنی بر الگوی مصرف سرسامآور، تمام رویکردهای تولیدی و برنامهریزی را خدشهدار خواهد کرد و خیانتی در حق نسلهای آینده خواهد بود.
خبرنگار: عبدالصمد حسینی