به گزارش پایگاه خبری تحلیلی
نفت آرا، وزرای خارجه یونان، قبرس و اسرائیل روز سهشنبه هفته گذشته اعلام کردند سه کشور به همکاری در پروژههای خط لوله گاز طبیعی برای انتقال به اتحادیه اروپا ادامه خواهند داد.
یائیر لاپید، وزیر امور خارجه اسرائیل که با همتایان یونانی و قبرسی خود در آتن دیدار کرد، گفت: «حمله روسیه به اوکراین ساختار بازار انرژی در اروپا و خاورمیانه را تغییر داده است. سه متحد به دنبال تقویت روابط خود در انرژی و گسترش همکاریهای خود در ماه های آینده خواهند بود تا کشورهای بیشتری را شامل شود».
همچنین قبرس، یونان و اسرائیل توافق کردند که طولانیترین و عمیقترین کابل برق زیرآبی جهان را بسازند که از بستر دریای مدیترانه عبور کرده و شبکههای برق آنها را به هم متصل میکند. انتظار میرود، این پروژه که اتصال اوراسیا نام دارد تا سال ۲۰۲۴ تکمیل شود. پروژه دیگری که بین این سه مورد توافق شد، خط لوله زیردریایی EastMed است. این خط لوله برای تامین گاز طبیعی اروپا از شرق مدیترانه طراحی شده است. ایوانیس کاسولیدس، وزیر امور خارجه قبرس گفت: ما پروژههایی مانند خط لوله Euroasia Interconnector و خط لوله EastMed را ادامه میدهیم و مطمئن هستیم که در صورت تحقق، ارزش ژئواستراتژیک دیگری برای مدیترانه شرقی و اتحادیه اروپا خواهد داشت.
اما به نظر می رسد، درحال حاضر تحقق پروژه EastMed از اهمیت بالایی برخوردار است که البته به نظر می رسد رقیب قدرتمندی چون ترکیه در برابر خود را دارد که انتقال هرگونه منابع گازی به اروپا بدون حضور آنکارا را برخلاف منافع ملی خود میداند که در ادامه دلیل آن تشریح میشود. همچنین خروج ایالات متحده از این پروژه میتواند موضع این کشورها برابر ترکیه را تضعیف کند.
چرا گاز مدیترانه برای ترکیه حیاتی است؟
بازیگران منطقهای و بین المللی با نگرانی و با احتیاط فعالیتهای فزاینده ترکیه در شرق مدیترانه را دنبال میکنند. قبرس همیشه انتقاد شدیدی از ترکیه داشته و یونانی نیز از همپیمانان منطقهای و بینالمللی خواستار اعمال فشار بر ترکیه برای توقف فعالیتهای این کشور در شرق مدیترانه است.
این اظهارات پس از آن بیان شد که نخستین کشتی حفاری نفت ترکیه، فاتح، عملیات خود را در اعماق دریا در شرق مدیترانه در سال گذشته آغاز کرد. قبرش به شدت از این اقدام انتقاد و استدلال کرد که اقدامات حفاری ترکیه در آبهایی انجام میشود که نیکوزیا ادعا میکند از حقوق اقتصادی انحصاری برخوردار است. قبرس همچنین مدعی است که فعالیتهای ترکیه حاکمیت این کشور را تحت قوانین بین المللی تضعیف میکند. با این حال، ترکیه تاکید میکند که حق جستجوی گاز طبیعی در این منطقه را دارد، زیرا حقوق ترکیه در این آبها با قطعنامه سازمان ملل پذیرفته شده است. ترکیه همچنین استدلال میکند که تمام فعالیت های این کشور در منطقه انحصاری اقتصادی این کشور انجام شده است.
پس از آغاز فعالیتهای کشتی حفاری ترکیه در شرق مدیترانه، دولت قبرس تلاش کرد با تهدید به دستگیری خدمه کشتی حفاری ترکیه، فاتح، فشارها را افزایش دهد. وزارت امور خارجه ترکیه در پاسخ به این ادعا اعلام کرد: «ما به حفاظت از حقوق و منافع خود در فلات قاره خود و همچنین ترکهای قبرس ادامه خواهیم داد». مولود چاووش اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه نیز گفت: «فعالیتهای اکتشافی را به پایان رساندهایم و اکنون عملیات حفاری فاتح آغاز خواهد شد. ما به زودی دومین کشتی خود را به منطقه خواهیم فرستاد.» این اظهارات ثابت کرد که این موضوع در شرق مدیترانه خط قرمز آنکارا است و دولت ترکیه علیرغم فشار بازیگران منطقهای و بینالمللی از فعالیتهای برنامهریزی شده خود در منطقه عقب نشینی نخواهد کرد.
چهار دلیل اصلی وجود دارد که چرا دریای مدیترانه شرقی برای ترکیه حیاتی است:
نخست اینکه ترکیه یک کشور عمده واردکننده انرژی است و برای تامین نیازهای انرژی خود به کشورهای دیگری مانند روسیه و ایران وابسته است، بطوریکه واردات سالانه هیدروکربن آنکارا به 45 میلیارد دلار رسیده است که عامل فشار جدی بر بودجه این کشور خواهد بود چون لیر در مقایسه با سال گذشته ضعیف شده است. به همین دلیل، یافتن منابع طبیعی خود برای کاهش وابستگی به بازارهای خارجی برای ترکیه بسیار مهم است و هرگونه کشف این منابع توسط ترکیه به طور قابل توجهی به برنامههای توسعه آتی آنکارا کمک خواهد کرد. باید توجه داشت که با ادامه رشد اقتصاد ترکیه، نیاز به انرژی نیز افزایش خواهد یافت. بنابراین، منابع گاز طبیعی و نفت در مدیترانه شرقی برای رشد جمعیت و تقاضای انرژی ترکیه حیاتی هستند.
دلیل دوم، رویای ترکیه تبدیل شدن به قطب اصلی انتقال انرژی از شرق به غرب است. ترکیه با تعدادی از پروژههای تکمیل شده در این بخش، به عنوان یک مسیر ترانزیت کلیدی برای منابع هیدروکربنی از بازارهای خاورمیانه و آسیا به اروپا عمل میکند. اکثر تحلیلگران معتقدند که ترکیه بهترین گزینه برای انتقال منابع نفت و گاز از شرق مدیترانه به بازارهای اروپایی است. با این حال، رقبای ژئوپلیتیکی مانند مصر، اسرائیل و یونان در تلاش هستند تا نقش ترکیه را در این بخش تضعیف کنند. بنابراین، هدف آنکارا تبدیل شدن به بازیگر اصلی برای انتقال منابع انرژی از مدیترانه شرقی به اروپا است. در حالی که چنین تحولاتی اهمیت ژئواستراتژیک ترکیه را افزایش میدهد و به رشد اقتصاد ترکیه نیز کمک میکند.
دلیل دیگری که چرا شرق مدیترانه برای ترکیه اهمیت قابل توجهی دارد به رقبای سیاسی منطقهای آن مربوط میشود. سیاستهای ترکیه در خاورمیانه با تقابل دو بازیگر مهم در منطقه یعنی اسرائیل و مصر مواجه بوده و هر دو کشور در زمینههای مختلف سیاسی در رقابت با ترکیه بودهاند. مدیترانه شرقی از جمله مکانهایی است که ترکیه و رقبای منطقهای آن محاسبات استراتژیک متفاوتی دارند. مصر و اسرائیل به همراه یونان و قبرس با تشکیل ائتلاف و ایجاد نهادهای رسمی سعی در انزوای ترکیه از تحولات سیاسی و اقتصادی در شرق مدیترانه دارند. در پاسخ به این فعالیتها، ترکیه سرسختانه به تلاشهای خود برای شرکت در نبرد قدرت مدیترانه شرقی ادامه میدهد. ترکیه ضمن انتقاد دیپلماتیک از رقبای منطقهای و تاکید بر عزم خود برای سیاست انرژی در شرق مدیترانه، فعالانه در فعالیتهای اکتشافی و نظامی در منطقه شرکت میکند. بنابراین، ترکیه مدیترانه شرقی را نه تنها از نظر منابع هیدروکربنی، بلکه به عنوان یک منطقه استراتژیک در نظر میگیرد که میتواند نیازهای امنیت ملی آنکارا را تامین کند.
در نهایت، مدیترانه شرقی از نظر امنیت ملی برای ترکیه منطقهای حیاتی است. این کشور در سالهای گذشته صحنه فعالیتهای نظامی بسیاری از کشورها بهویژه رزمایش نظامی به رهبری مصر با حمایت کشورهایی مانند یونان، قبرس و اسرائیل بوده است. از سوی دیگر، مشاهده میشود که بازیگران سیاسی جهانی مانند آمریکا، فرانسه، روسیه و چین حضور خود را در شرق مدیترانه افزایش دادهاند. بنابراین، ترکیه نه تنها از نظر منابع هیدروکربنی، دریای مدیترانه شرقی را در نظر میگیرد، بلکه به عنوان یک منطقه استراتژیک که میتواند نیازهای امنیت ملی آنکارا را تامین کند.
در مجموع، ترکیه برای شرق مدیترانه اهمیت راهبردی قائل است و این منطقه را خط قرمز در سیاست خارجی خود میداند. بنابراین، آنکارا به فعالیتهای اکتشافی و حفاری خود در شرق مدیترانه ادامه خواهد داد و در عین حال با بازیگران منطقهای و بینالمللی که مانع از منافع آن در منطقه میشوند، مبارزه خواهد کرد.
تاثیر خروج واشنگتن از پروژه EastMed
به دلیل تنش در روابط مسکو و بروکسل بر سر مناقشه اوکراین، رقابت برای تامین گاز اروپا بسیار شدید است چون این قاره به دنبال رهایی از زغال سنگ و انتشار گازهای گلخانهای بالاست. با وجود خطوط لوله مختلفی که به اروپا می آیند مانند خط لوله ترانس آدریاتیک (TAP) یا محمولههای گاز طبیعی مایع (LNG) از ایالات متحده، هنوز شکاف عرضه و تقاضا در بازار وجود دارد.
ایالات متحده از همان ابتدا از مجمع گاز شرق مدیترانه حمایت میکرد که دلیل اصلی حمایت ایالات متحده از این مجمع، کاهش وابستگی کشورهای اروپایی به گاز روسیه بوده است. همچنین برخی از کارشناسان ادعا کردند که ایالات متحده از پروژه EastMed برای مقابله با ترکیه استفاده کرده است.
علیرغم دلایل قانع کننده فوق الذکر برای حمایت از این پروژه، اخیراً ایالات متحده رسماً حمایت خود را از این پروژه پس گرفته است. سفارت و کنسولگری ایالات متحده در یونان در بیانیهای اعلام کرد: «ایالات متحده به حمایت خود از تلاشهای منطقهای برای تقویت و ارتقای همکاری و ثبات منطقه، از جمله مکانیسم 3+1 شامل قبرس، یونان، اسرائیل، و ایالات متحده ادامه میدهد ما تمرکز خود را بر روی اتصالات برقی متمرکز میکنیم که میتوانند هم از گاز و هم از منابع انرژی تجدیدپذیر پشتیبانی کنند. ما از پروژههای برنامهریزی شده مانند اتصال یوروآفریقا از مصر به کرت و سرزمین اصلی یونان، و اتصال پیشنهادی یوروآسیا برای اتصال شبکههای برق اسرائیل، قبرس و اروپا حمایت میکنیم.»
براین اساس ایالات متحده پروژه خط لوله EastMed را به کلی کنار گذاشته است، پرسش اصلی اینکه چرا ایالات متحده تصمیم گرفت تمرکز خود را از پروژه EastMed تغییر دهد. یکی از دلایلی که اغلب بیان میشود، تمرکز روی انرژی سبز است. با توجه به گرایش جهانی به سمت انرژی سبز برای دستیابی به اهداف توافقنامه پاریس در مورد تغییرات آب و هوایی (COP۲۱)، آینده منابع فسیلی پس از سال 2030 مبهم به نظر میرسد. رویکرد دولت بایدن به پروژههای زیرساختی جدید سوختهای فسیلی است تا حمایت ایالات متحده از انتقال به انرژیهای پاک را اثبات کند.
به همین ترتیب، اتحادیه اروپا قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ استفاده از گاز طبیعی در اروپا را ۲۵ درصد کاهش دهد و تا سال ۲۰۵۰ به طور کامل آن را کنار بگذارد، حتی اسرائیل اعلام کرده است که جستجوی گاز طبیعی را متوقف خواهد کرد و بر استفاده بیشتر از منابع انرژی تجدیدپذیر (RES) تمرکزخواهد کرد. در واقع یونان نیز همین کار را انجام میدهد و تولید 61 درصد از برق خود را از منابع RES به عنوان هدف تعیین میکند.
دلیل دوم اینکه چرا ایالات متحده حمایت خود را از خط لوله EastMed کنار گذاشت این است که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیست. برخی از کارشناسان استدلال میکنند که پوشش هزینه خط لوله EastMed همانطور که برنامه ریزی شده است دشوار است و ساخت آن از نظر فنی دشوار است.
سوم، به نظر میرسد که ایالات متحده این پروژه را منبع اصلی تنش در منطقه میداند. چون افزایش تنش بین آمریکا و روسیه از یک سو و از سوی دیگر آمریکا و چین، تحمل تنشهای منطقهای را برای آمریکا دشوار میکند. البته برخی دیگر لغو حمایت ایالات متحده را یک اقدام اقتصادی میدانند. استدلال میشود که تمایل ایالات متحده برای ترویج LNG خود به بازارهای اروپایی ممکن است باعث پایان حمایت این کشور از پروژه EastMed شود.
در مجموع، کنار گذاشتن پروژه EastMed توسط ایالات متحده ممکن است راه را برای مذاکره و شاید حتی همکاری برای حل و فصل اختلافات بر سر اختلافات در شرق مدیترانه هموار کند. این امر در درجه اول مستلزم مذاکره و توافق بر سر مرزهای دریایی مورد توافق طرفین است که احتمالا در کوتاه مدت محقق نشود. یا فقدان حمایت ایالات متحده از پروژه EastMed ممکن است ناگزیر این پروژه را به سمت عبور از ترکیه سوق دهد، که حداقل سه برابر ارزانتر است، شاید به همین دلیل بود که در ماه گذشته رییس جمهور ترکیه و اسرائیل پس از یک دهه باهم دیدار کردند تا به نوعی اختلافات برطرف و باب مذاکره گشوده شود.
توحید ورستان
انتهای پیام/.