رسانهها، قدرتی بیپایان دارند. این قدرت میتواند بر روی آگاهی مخاطب تأثیر بگذارد یا دامی به نام خشم و نفرت در دل جامعه بکارد. آیا رسانهها عمداً در حال تحریک احساسات منفی هستند یا اینکه این خود مخاطب است که به دامی میافتد که رسانهها برایش پهن کردهاند؟ در این گزارش، به بررسی چگونگی تولید و ترویج خشم در رسانهها پرداختهایم و پیامدهای آن را برای جامعه، روان مردم و حتی سیاستهای کلان تحلیل کردهایم.
به گزارش اختصاصی نفت آرا،رسانهها، در دنیای امروز، دیگر تنها یک ابزار اطلاعرسانی نیستند. آنها به تجارت قدرتمندی تبدیل شدهاند که در آن “خشم” و “ترس” به ارزهای ارزشمندی تبدیل میشوند. بهطور شگفتآوری، اخبار منفی و جنجالی که احساسات مخاطب را تحریک میکنند، بیشترین تعامل و توجه را جلب میکنند. این پدیده نهفقط در شبکههای اجتماعی بلکه در رسانههای سنتی هم به یک استراتژی تجاری تبدیل شده است. آیا این واقعیت تلخ به این معناست که رسانهها بهطور عمدی در حال دامن زدن به بحرانها و جنگهای روانی هستند تا بهرهبرداری اقتصادی کنند؟
در دنیای دیجیتال امروز، رسانهها نهفقط ابزار اطلاعرسانی، بلکه بازیگران فعالی در شکلدادن به افکار عمومی و تأثیرگذاری بر احساسات جامعه هستند. هر تیتر، تصویر و تحلیل، میتواند جرقهای برای امید یا آتشی برای خشم باشد. هنگامی که رسانهها با استفاده از تیترهای هیجانی و گزینشی، جامعه را به واکنشهای احساسی سوق میدهند، قدرت خود را در تغییر رفتار و نگرش مخاطب به رخ میکشند. این شیوه نه تنها باعث افزایش میزان بازدید و تعاملات آنلاین میشود، بلکه به ابزاری برای به حداکثر رساندن سود اقتصادی تبدیل میشود.
چرا اخبار منفی بیشتر از اخبار مثبت مورد توجه قرار میگیرند؟
مطالعات نشان میدهند که انسانها به طور طبیعی به اخبار منفی واکنش نشان میدهند. این ویژگی به عنوان یک مکانیزم بقای طبیعی در بشر در نظر گرفته میشود. رسانهها با علم به این نکته، از اخبار منفی برای جلب توجه و افزایش تعامل استفاده میکنند.
تأثیر الگوریتمها در افزایش مصرف اخبار جنجالی
الگوریتمهای رسانههای اجتماعی و سایتهای خبری به طور خاص برای تقویت اخبار هیجانی طراحی شدهاند. این الگوریتمها به شکلی برنامهریزی شدهاند که محتوای پربازدید را بیشتر نمایش دهند، و اخبار منفی و جنجالی به دلیل جذابیت بالای احساسی، بیشترین بازدید را به دست میآورند.
چگونه رسانهها از خشم و بحرانها به سود اقتصادی میرسند؟
در حالی که خشم عمومی و بحرانها میتوانند پیامدهای اجتماعی و روانی مخربی داشته باشند، رسانهها از این وضعیت به عنوان فرصتی برای جذب مخاطب بیشتر و کسب درآمد از طریق تبلیغات و اشتراکگذاری استفاده میکنند. تیترهای جنجالی، در کوتاهمدت، میتوانند به افزایش ترافیک سایتها، ویدیوها و مطالب منجر شوند، که در نهایت به سود اقتصادی میانجامد.
آیا مخاطب، قربانی این دایره معیوب است؟
رسانهها بهجای ایفای نقش اطلاعرسانی و آگاهیبخشی، به منبعی برای گسترش احساسات منفی تبدیل میشوند. این امر نه تنها به افزایش استرس و اضطراب عمومی میانجامد، بلکه به تقویت دوقطبیسازی اجتماعی، بیاعتمادی و تفرقه در جامعه کمک میکند.
در این گزارش، به بررسی این موضوع پرداختهایم که چگونه اخبار منفی در عصر دیجیتال به یک تجارت پرسود تبدیل شده و رسانهها چگونه با استفاده از تکنیکهای هیجانی، بیشترین بهرهبرداری اقتصادی را از بحرانها میکنند. آیا رسانهها بهطور عمدی در حال دامن زدن به بحرانها و جنگهای روانی هستند؟ این سوالی است که در این گزارش به آن پاسخ داده خواهد شد.
نتیجهگیری: رسانه؛ آینه یا آتشافروز؟
در نهایت، رسانهها باید بین دو مسیر یکی را انتخاب کنند: بازتاب صادقانه واقعیت با حفظ کرامت مخاطب، یا تبدیل شدن به ابزاری برای تشویش، نفرت و ناامیدی. رسانههای مسئولیتپذیر، بهجای آنکه آتش خشم را شعلهور کنند، میکوشند چراغ فهم و گفتگو را روشن نگه دارند.