به گزارش اختصاصی نفت آرا،صنعت پتروشیمی ایران با سرمایهگذاریهای عظیم طی دو دهه گذشته، به ظرفیت اسمی ۹۶ میلیون تن در سال رسیده؛ اما در عمل، تولید واقعی از ۷۵ میلیون تن فراتر نمیرود. این اختلاف چشمگیر نهتنها نشاندهنده ناکارآمدی بخشی از پروژههاست، بلکه از بحرانهایی عمیقتر در مدیریت منابع، سیاستگذاری و اولویتبندی حکایت دارد.
تمرکز گازمحور؛ اشتباهی استراتژیک
تمرکز بیرویه بر خوراک گازی، در شرایط ناترازی شدید گاز کشور، عملاً آینده بسیاری از مجتمعهای پتروشیمی را به مخاطره انداخته است. در حالی که ظرفیت تولید متانول از ۱۵ میلیون تن گذشته، زنجیره پروپیلن که بهعنوان یکی از پیشرانهای صنایع پاییندستی شناخته میشود، در وضعیت بحرانی قرار دارد. تولید واقعی پروپیلن حتی به ۸۰۰ هزار تن هم نمیرسد، در حالی که صنایع نساجی، خودروسازی و لوازم خانگی، نیاز مبرم به آن دارند.
پروژههای کمبازده و سرمایهگذاریهای بیهدف
در فقدان یک راهبرد صنعتی منسجم، سرمایهها بهجای تکمیل زنجیره ارزش، صرف پروژههایی شدهاند که یا فاقد دسترسی به خوراک و بازار بودهاند یا توجیه اقتصادی مشخصی نداشتهاند. نتیجه اینگونه تصمیمات، پروژههای نیمهتمام، رقابت منفی برای خوراک و صادرات انبوه محصولات خام مانند اوره و متانول است؛ همان چیزی که به آن خامفروشی در لباس صنعتی میگویند.
نقشه راه سرمایهگذاری؛ نیاز امروز، الزام فردا
صنعت پتروشیمی بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک سازوکار شفاف و ملی برای تعیین اولویت پروژههاست. منابع مالی باید بهسمت طرحهایی هدایت شوند که منجر به تکمیل زنجیره ارزش، توسعه صنایع پاییندستی، افزایش تابآوری اقتصادی و ارتقای مزیت صادراتی شوند. طرحهایی نظیر تولید پلیالفینها، پلیاورتانها، رزینها و مواد شیمیایی تخصصی که ارزشافزوده بالا دارند و تقاضای جهانی رو به رشدی را پوشش میدهند.
پروژههای ناکارآمد؛ وقت تعیین تکلیف است
ادامه حیات پروژههایی که بدون زیرساخت، خوراک یا بازار تعریف شدهاند، فقط منجر به حبس سرمایه، ایجاد انتظارات کاذب و آشفتگی در بازار سرمایه میشود. دولت و نهادهای مسئول باید با جسارت، مسیر توقف، بازطراحی یا واگذاری این طرحها را در دستور کار قرار دهند. تنها در این صورت است که میتوان اعتماد سرمایهگذاران را بازیابی و آیندهای رقابتپذیر برای این صنعت ترسیم کرد.
سخن پایانی
صنعت پتروشیمی ایران در تقاطع تصمیمگیریهای سرنوشتساز قرار دارد. یا با اصلاح مسیر و اولویتبندی پروژهها میتواند به یکی از ارکان تابآوری اقتصادی تبدیل شود، یا با تداوم روند کنونی، در چاه سرمایهگذاریهای ناکارآمد گرفتار خواهد شد.
تمرکز گازمحور؛ اشتباهی استراتژیک
تمرکز بیرویه بر خوراک گازی، در شرایط ناترازی شدید گاز کشور، عملاً آینده بسیاری از مجتمعهای پتروشیمی را به مخاطره انداخته است. در حالی که ظرفیت تولید متانول از ۱۵ میلیون تن گذشته، زنجیره پروپیلن که بهعنوان یکی از پیشرانهای صنایع پاییندستی شناخته میشود، در وضعیت بحرانی قرار دارد. تولید واقعی پروپیلن حتی به ۸۰۰ هزار تن هم نمیرسد، در حالی که صنایع نساجی، خودروسازی و لوازم خانگی، نیاز مبرم به آن دارند.
پروژههای کمبازده و سرمایهگذاریهای بیهدف
در فقدان یک راهبرد صنعتی منسجم، سرمایهها بهجای تکمیل زنجیره ارزش، صرف پروژههایی شدهاند که یا فاقد دسترسی به خوراک و بازار بودهاند یا توجیه اقتصادی مشخصی نداشتهاند. نتیجه اینگونه تصمیمات، پروژههای نیمهتمام، رقابت منفی برای خوراک و صادرات انبوه محصولات خام مانند اوره و متانول است؛ همان چیزی که به آن خامفروشی در لباس صنعتی میگویند.
نقشه راه سرمایهگذاری؛ نیاز امروز، الزام فردا
صنعت پتروشیمی بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک سازوکار شفاف و ملی برای تعیین اولویت پروژههاست. منابع مالی باید بهسمت طرحهایی هدایت شوند که منجر به تکمیل زنجیره ارزش، توسعه صنایع پاییندستی، افزایش تابآوری اقتصادی و ارتقای مزیت صادراتی شوند. طرحهایی نظیر تولید پلیالفینها، پلیاورتانها، رزینها و مواد شیمیایی تخصصی که ارزشافزوده بالا دارند و تقاضای جهانی رو به رشدی را پوشش میدهند.
پروژههای ناکارآمد؛ وقت تعیین تکلیف است
ادامه حیات پروژههایی که بدون زیرساخت، خوراک یا بازار تعریف شدهاند، فقط منجر به حبس سرمایه، ایجاد انتظارات کاذب و آشفتگی در بازار سرمایه میشود. دولت و نهادهای مسئول باید با جسارت، مسیر توقف، بازطراحی یا واگذاری این طرحها را در دستور کار قرار دهند. تنها در این صورت است که میتوان اعتماد سرمایهگذاران را بازیابی و آیندهای رقابتپذیر برای این صنعت ترسیم کرد.
سخن پایانی
صنعت پتروشیمی ایران در تقاطع تصمیمگیریهای سرنوشتساز قرار دارد. یا با اصلاح مسیر و اولویتبندی پروژهها میتواند به یکی از ارکان تابآوری اقتصادی تبدیل شود، یا با تداوم روند کنونی، در چاه سرمایهگذاریهای ناکارآمد گرفتار خواهد شد.