به گزارش پایگاه خبری تحلیلی نفت آرا،محمد حسین واحدی، کارشناس ارشد علوم سیاسی از دانشگاه علامه طباطبایی چین از کشورهای نوظهور در عرصه جهانی است. کشوری که با آغاز هزاره سوم خیز بلندی برداشته است و می رود تا به یک قطب مهم اقتصادی – سیاسی در عرصه جهانی تبدیل شود. همچنین حضور چین در خاورمیانه و تحولات گوناگون سیاسی و اقتصادی آن از اهمیت به سزایی برخوردار بوده که همواره تحت نظر ناظران بین المللی بوده است. همچنین حضور چین در اقتصاد کشورهای نوظهور و جهان سوم به اندازه ای پررنگ بوده که سبب شده است تا رقبای چین از این حضور إحساس خطر کنند. در این رابطه گفت وگویی را با خانم ژانگ یوان، استاد موسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه مطالعات بین المللی شانگهای در چین انجام داده ایم که در ادامه می خوانید:
چرا خاورمیانه گرفتار درگیری ها و هرج و مرج شده است؟ ریشه اصلی این درگیری ها را چه می دانید؟
موضوع تکرار درگیری و هرج و مرج در خاورمیانه معضلی بزرگ و پایدار است که تاریخ توسعه نوع بشر را درگیر کرده است. حوزه های جهانی سیاسی، دانشگاهی، تجاری، نظامی، روزنامه نگاری، فرهنگی و سایر زمینه ها بر اساس مشاهدات و جوامع خود پاسخ هایی دارند. علل ریشهای هرجومرج در خاورمیانه را میتوان از طریق مسیرهای متعدد تفسیر کرد: تاریخی، معاصر، درونزا، برونزا، ساختاری، سازنده، ابزاری و غیره. صرف نظر از منطق و فلسفه هر پاسخ، چیزی که بدون تغییر باقی میماند این است که مردم به جستوجوی تکرار درگیریها در خاورمیانه بپردازند تا روزی در پی تحقق صلح، ثبات و رفاه در خاورمیانه باشند و امیدوار باشند که مردمی که در آن زندگی میکنند زندگی آبرومندانه و مستقری داشته باشند.
تغییرات بی سابقه جهان در حال شتاب گرفتن است. جهان اکنون در یک دوره توسعه بزرگ، تغییرات بزرگ و تعدیل بزرگ است و صلح و توسعه همچنان موضوع روز است.
البته دلایل درگیری در خاورمیانه بسیار پیچیده است. تبیین علل هرج و مرج و درگیری های مکرر در خاورمیانه از منظر واقع گرایانه از کاربردی ترین اهمیت برخوردار است. اما به نظر من علت اصلی تضاد این است که آیا می توان در ساختار روابط قدرت و توزیع منافع در دوره های مختلف به تعادل نسبی دست یافت؟ هنگامی که تعادل حاصل می شود، آرامش نسبی وجود دارد، در حالی که وقتی تعادل به هم می خورد، درگیری های مکرر به وجود میآید. به عنوان مثال، در دورانی که موضوع صلح و توسعه است، همه کشورها باید به طور یکسان به قواعد بین المللی و اخلاق بین المللی احترام بگذارند و وضعیت یک کشور را بر اساس قدرت ملی آن تعیین نکنند. با این حال، تکرار درگیری اغلب از نیروی خاصی ناشی میشود که نوع خاصی از نارضایتی را تحریک میکند و وفاداران را بسیج میکند تا جنبشی را فعال کنند تا زمانی که تعادل شکسته شود. در شرایط خاورمیانه، احتمال زیادی وجود دارد که این نیرو از خارج از منطقه باشد.
مردمی که در این سرزمین زندگی می کنند باید سرنوشت کشورشان را محکم در دستان خود بگیرند. رونق کشور و رفاه مردم، همراه با خودمختاری واقعی کشورهای خاورمیانه، می تواند به طور موثر از درگیری و هرج و مرج جلوگیری کند.
چین چه استراتژی هایی را برای تامین منافع (اقتصادی) خود در مناطقی مانند غرب آسیا به کار می گیرد؟
چین تقریباً با همه کشورهای غرب آسیا شراکت ایجاد کرده و روابط دوجانبه و چندجانبه شتاب خوبی از توسعه را حفظ کرده است. رهبران و مقامات چین و کشورهای غرب آسیا دیدارهای مکرری در سطوح بالا داشته اند. دوستی مردم با مردم سابقه طولانی دارد و تبادلات و همکاری ها در همه زمینه ها به طور پیوسته در حال پیشرفت است.
کشورهای غرب آسیا شرکای مهم اقتصادی و تجاری چین هستند. غرب آسیا منبع واردات نفت خام چین، یک بازار قرارداد مهندسی مهم و یک مقصد سرمایه گذاری مهم است. همکاری بین غرب آسیا و چین پتانسیل بالایی دارد و هر دو طرف می توانند با هم برای منافع متقابل و نتایج برد – برد توسعه یابند.
از آنجایی که غرب آسیا مستعد تلاطم است و سطح تهدید خطرات امنیتی نامشخص بالاست، پروژه های همکاری مربوطه انجام شده توسط چین بر اعتدال، احتیاط و نظم تمرکز دارد تا اطمینان حاصل شود که امنیت شرکت ها، شهروندان و اموال می تواند به موقع محافظت شود.
علت اصلی بی ثباتی، نابرابری توسعه است. چین قاطعانه از تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه در تسریع توسعه، صنعتی شدن و نوسازی آنها حمایت می کند و به آنها کمک می کند و راه حل های چینی و قدرت چین را برای کاهش شکاف بین شمال و جنوب و دستیابی به توسعه مشترک ارائه می دهد. چین و کشورهای غرب آسیا با هم کار می کنند تا ابتکار کمربند و جاده با کیفیت بالا را پیش ببرند، استراتژی های توسعه خود را هم افزایی کنند و با هم در مسیر توسعه صلح آمیز قدم بردارند.
رویکرد چین به دیپلماسی در غرب آسیا چه تفاوتی با رویکرد کشورهای غربی دارد؟
برخلاف کشورهای غربی که برای ایجاد سردرگمی و تقابل "یک جناح را به جنگ با جناح دیگر می کشند"، دیپلماسی چین در غرب آسیا به اولویت دادن به توسعه، مردم محوری و منفعت و فراگیری جهانی اهمیت زیادی می دهد. چین بر هماهنگی سیاست بین اقتصادهای بزرگ تاکید می کند، و از معیشت محلی برای پیگیری توسعه محافظت می کند، بهبود می بخشد و ارتقا می دهد.
دیپلماسی چین با همه اشکال هژمونی و سیاست قدرت مخالف است. چین به حمایت از عدالت بین المللی و صلح جهانی متعهد است. چین خواستار جهانی چندقطبی، برابر، منظم و جهانی سازی اقتصادی همه جانبه و سودمند است. چین در ساختن جامعه ای انسانی با آینده ای مشترک از طریق همبستگی و تفکر برد – برد، در کنار همه کشورهای در حال توسعه و جنوب جهانی ایستاده است.
تمدن چین یک تمدن صلح آمیز است. دیپلماسی چین متعهد به ترویج مبادلات و درک متقابل میان تمدن ها و ترویج مشترک پیشرفت تمدن بشری است. برخلاف کشورهای غربی، چین صراحتاً با هر نوع تبعیض تمدنی و فرهنگی، علیه برخورد تمدنها مخالف است، بر برابری تمدنی، گفتوگوی تمدنی و تساهل تمدنی پافشاری میکند. دیپلماسی چین از صدور ایدئولوژی ها یا تحمیل ارزش های خود به دیگران خودداری می کند.
آینده روابط چین و ایران را در چارچوب تغییرات ژئوپلیتیک منطقه ای و جهانی چگونه می بینید؟
چین و ایران هر دو تمدن های باستانی هستند و دوستی دو کشور فراتر از تاریخ و کوه ها و اقیانوس هاست و هزاران سال ادامه داشته است. ایران یک نیروی مهم همکاری برای ثبات منطقه و یک قدرت منطقه ای تاثیرگذار است. چین و ایران شرکای راهبردی همه جانبه ای هستند و چشم انداز همکاری بین دو کشور بسیار گسترده است.
چین و ایران نه تنها در همکاریهای اقتصادی و تجاری، همکاریهای انرژی و تبادلات فرهنگی به نتایج مثمر ثمری دست یافتهاند، بلکه در برقراری عدالت بینالمللی شریک هستند. چین مایل است با ایران دست در دست هم دهد، دو کشور از یکدیگر حمایت کنند و برای ایجاد دستاوردهای جدید بیشتر در همکاری های دوجانبه تلاش کنند تا شراکت راهبردی جامع چین و ایران را به سطح جدیدی برسانند.
چین و ایران نه تنها در روابط دوستانه دوجانبه خود به پیشرفتهای جدیدی دست مییابند، بلکه از همکاری عمیقتر در مکانیسمهای مختلف برخوردار هستند. چین و ایران هر دو کشورهای جنوب جهانی و اعضای سازمان همکاری شانگهای و بریکس هستند. به منظور تقویت گفتمان بین المللی جنوب جهانی و ترویج حکمرانی جهانی عادلانه تر و منصفانهتر، فرصت ها و فضای زیادی برای همکاری بین چین و ایران وجود دارد.
آیا چین قصد سرمایه گذاری گسترده در ایران و غرب آسیا را دارد؟ اگر کشوری نتواند بدهی خود به چین را بازپرداخت کند، آیا چین به طور موقت کنترل برخی از بنادر یا منابع آن را در دست خواهد گرفت؟
از 15 تا 18 ژوئیه، سومین جلسه عمومی بیستمین کمیته مرکزی حزب کمونیست چین که توجه جهانیان را به خود جلب کرد، در پکن برگزار شد. مهمترین نتیجه سومین جلسه عمومی، تصویب «قطعنامه کمیته مرکزی حزب کمونیست چین در مورد تعمیق بیشتر اصلاحات به طور جامع برای پیشبرد مدرنیزاسیون چین» بود. در این قطعنامه آمده است که در مرحله بعدی، چین به طور پیوسته سطح همکاری با سایر کشورهای جهان را در زمینه تجارت، سرمایه گذاری و صنعت افزایش خواهد داد و به ارائه فرصت های جدید به همه کشورهای جهان از طریق تحولات جدید ادامه خواهد داد. در مدرنیزاسیون به سبک چینی کمبود منابع مالی که گلوگاهی است که رونق و احیای بسیاری از کشورهای در حال توسعه را محدود می کند، وجود ندارد. چین همواره به ارائه حمایت های متعدد از توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای در حال توسعه متعهد بوده است. حمایت چین بر اساس آرزوهای توسعه هر کشور است و بر کمک به کشورهای در حال توسعه برای افزایش ظرفیت خود برای توسعه خودمختار و پایدار متمرکز است. پکن هرگونه ادعای اتهامی «تله بدهی» به چین را رد می کند.
چین همیشه تمام تلاش خود را برای کمک به کشورهای در حال توسعه برای کاهش بار بدهی خود انجام داده است. وزارت امور خارجه چین در پاسخ به اتهام بیاساس «تله بدهی» گفته است: «چین هرگز هیچ کشوری را به بدهکاری مجبور نکرده است و هیچ شرط سیاسی را برای قراردادهای وام قائل نبوده است، چه رسد به اینکه به دنبال منافع سیاسی خود از اعطای این وام ها باشد.». آژانس همکاری های توسعه بین المللی چین خاطرنشان کرده که "هیچ کشوری در نتیجه همکاری خود با چین در بحران بدهی قرار نگرفته است و هیچ یک از شرکای آن نیز معتقد نیستند که چین "تله بدهی" ایجاد کرده است.
در واقع، چین به موضوع پایداری بدهی اهمیت می دهد. چین همیشه نگرش و نگاه باز داشته است و به کشورها کمک سازنده کرده تا ظرفیت مدیریت بدهی خود را بهبود ببخشند، در عین حال فعالانه یک پلت فرم بین المللی برای نظارت و ارزیابی ایجاد می کند و همکاری توسعه با کیفیت بالا با کشورهای همکار را ارتقا می دهد.